← Leviticus 10/27 → |
و ناداب و ابیهو پسران هارون، هر یكیمجمرۀ خود را گرفته، آتش بر آنها نهادند. و بخور بر آن گذارده، آتش غریبی كه ایشان را نفرموده بود، به حضور خداوند نزدیك آوردند. | .1 |
و آتش از حضور خداوند به در شده، ایشان را بلعید، و به حضور خداوند مردند. | .2 |
پس موسی به هارون گفت: «این است آنچه خداوند فرموده، و گفته است كه از آنانی كه به من نزدیك آیند تقدیس كرده خواهم شد، و در نظر تمامی قوم جلال خواهم یافت.« پس هارون خاموششد. | .3 |
و موسی میشائیل و الصافان، پسران عُزّیئیل عموی هارون را خوانده، به ایشان گفت: «نزدیك آمده، برادران خود را از پیش قدس بیرون لشكرگاه ببرید. » | .4 |
پس نزدیك آمده، ایشان را در پیراهنهای ایشان بیرون لشكرگاه بردند، چنانكه موسی گفته بود. | .5 |
و موسی هارون و پسرانش العازار و ایتامار را گفت: «مویهای سر خود را باز مكنید و گریبان خود را چاك مزنید مبادا بمیرید. و غضب بر تمامی جماعت بشود. اما برادران شما یعنی تمام خاندان اسرائیل بجهت آتشی كه خداوند افروخته است ماتم خواهند كرد. | .6 |
و از در خیمه اجتماع بیرون مروید مبادا بمیرید، زیرا روغن مسح خداوند بر شماست.« پس به حسب آنچه موسی گفت، كردند. | .7 |
و خداوند هارون را خطاب كرده، گفت: | .8 |
«تو و پسرانت با تو چون به خیمه اجتماع داخل شوید، شراب و مُسْكِری منوشید مبادا بمیرید. این است فریضۀ ابدی در نسلهای شما. | .9 |
و تا در میان مقدّس و غیرمقدّس و نجس و طاهر تمیز دهید، | .10 |
و تا به بنیاسرائیل همۀ فرایضی را كه خداوند به دست موسی برای ایشان گفته است، تعلیم دهید.« | .11 |
و موسی به هارون و پسرانش العازار و ایتامار كه باقی بودند گفت: «هدیۀ آردی كه از هدایای آتشین خداوند مانده است بگیرید، و آن را بیخمیرمایه نزد مذبح بخورید زیرا قدساقداس است. | .12 |
و آن را در مكان مقدس بخورید زیرا كه از هدایای آتشین خداوند این حصّۀ تو و حصۀ پسران توست چنانكه مأمورشدهام. | .13 |
و سینۀ جنبانیدنی و ران افراشتنی را تو و پسرانت و دخترانت با تو در جای پاك بخورید، زیرا اینها از ذبایح سلامتی بنیاسرائیل برای حصۀ تو و حصۀ پسرانت داده شده است. | .14 |
ران افراشتنی و سینۀ جنبانیدنی را با هدایای آتشین پیه بیاورند، تا هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند جنبانیده شود، و از آن تو و از آن پسرانت خواهد بود، به فریضۀ ابدی چنانكه خداوند امر فرموده است. » | .15 |
و موسی بز قربانی گناه را طلبید و اینك سوخته شده بود، پس بر العازار و ایتامار پسران هارون كه باقی بودند خشم نموده، گفت: | .16 |
«چرا قربانی گناه را در مكان مقدس نخوردید؟ زیرا كه آن قدساقداس است، و به شما داده شده بود تا گناه جماعت را برداشته، برای ایشان به حضور خداوند كفاره كنید. | .17 |
اینك خون آن به اندرون قدس آورده نشد، البته میبایست آن را در قدس خورده باشید، چنانكه امر كرده بودم. » | .18 |
هارون به موسی گفت: «اینك امروز قربانی گناه خود و قربانی سوختنی خود را به حضور خداوند گذرانیدند، و چنین چیزها بر من واقع شده است، پس اگر امروز قربانی گناه را میخوردم آیا منظور نظر خداوند میشد؟» | .19 |
چون موسی این را شنید، در نظرش پسند آمد. | .20 |
← Leviticus 10/27 → |