← Lamentations 4/5 → |
چگونه طلا زنگ گرفته و زر خالص منقلبگردیده است؟ سنگهای قدس به سر هر كوچه ریخته شده است. | .1 |
چگونه پسران گرانبهای صهیون كه به زر ناب برابر میبودند، مثل ظروف سفالین كه عمل دست كوزهگر باشد شمرده شدهاند؟ | .2 |
شغالها تیز پستانهای خود را بیرون آورده، بچههای خویش را شیر میدهند. امّا دختر قوم من مانند شتر مرغِ برّی، بیرحم گردیده است. | .3 |
زبان اطفال شیرخواره از تشنگی به كام ایشان میچسبد، و كودكان نان میخواهند و كسی به ایشان نمیدهد. | .4 |
آنانی كه خوراك لذیذ میخوردند، دركوچهها بینوا گشتهاند. آنانی كه در لباس قرمز تربیت یافتهاند مزبلهها را در آغوش میكشند. | .5 |
زیرا كه عصیان دختر قوم من از گناه سدوم زیاده است، كه در لحظهای واژگون شد و كسی دست بر او ننهاد. | .6 |
نذیرگان او از برف، صافتر و از شیر، سفیدتر بودند. بدن ایشان از لعل سرختر و جلوه ایشان مثل یاقوت كبود بود. | .7 |
امّا صورت ایشان از سیاهی سیاهتر شده است كه در كوچهها شناخته نمیشوند. پوست ایشان به استخوانهایشان چسبیده و خشك شده، مثل چوب گردیده است. | .8 |
كشتگان شمشیر از كشتگان گرسنگی بهترند. زیرا كه اینان از عدم محصول زمین مجروح شده، كاهیده میگردند. | .9 |
زنان مهربان، اولاد خود را میپزند به دستهای خویش. و آنها در هلاكت دختر قوم من غذای ایشان هستند. | .10 |
خداوند غضب خود را به اتمام رسانیده، حدّت خشم خویش را ریخته است، و آتشی در صهیون افروخته كه اساس آن را سوزانیده است. | .11 |
پادشاهان جهان و جمیع سكنه ربع مسكون باور نمیكردند كه عَدُوْ و دشمن به دروازههای اورشلیم داخل شود. | .12 |
به سبب گناه انبیا و گناه كاهنانش، كه خون عادلان را در اندرونش ریختند. | .13 |
مثل كوران در كوچهها نوان میشوند و از خون نجس شدهاند، كه لباس ایشان را لمس نمیتوانند كرد. | .14 |
و به ایشان ندا میكنند كه دور شوید، نجس(هستید)! دور شوید، دور شوید، و لمس منمایید! چون فرار میكردند نوان میشدند و در میان امّتها میگفتند كه در اینجا دیگر توقّف نخواهند كرد. | .15 |
خشم خداوند ایشان را پراكنده ساخته و ایشان را دیگر منظور نخواهد داشت. به كاهنان ایشان اعتنا نمیكنند و بر مشایخ، رأفت ندارند. | .16 |
چشمان ما تا حال در انتظار اعانت باطل ما كاهیده میشود. بر دیدهبانگاههای خود انتظار كشیدیم، برای امّتی كه نجات نمیتوانند داد. | .17 |
قدمهای ما را تعاقب نمودند به حّدی كه در كوچههای خود راه نمیتوانیم رفت. آخرت ما نزدیك است و روزهای ما تمام شده زیرا كه اجل ما رسیده است. | .18 |
تعاقب كنندگان ما از عقابهای هوا تیزروتراند. ما را بر كوهها تعاقب میكنند و برای ما در صحرا كمین میگذارند. | .19 |
مسیح خداوند كه نفخه بینی ما میبود در حفرههای ایشان گرفتار شد، كه دربارۀ او میگفتـم زیر سایه او در میان امّتها، زیست خواهیم نمود. | .20 |
مسرور باش و شادی كن ای دختر ادوم كه در زمین عوص ساكن هستی! بر تو نیز این جام خواهد رسید و مست شده، عریان خواهی شد. | .21 |
ای دختر صهیون سزای گناه تو تمام شد و تو را دیگر جلای وطن نخواهد ساخت. ای دختر ادوم، عقوبت گناه تو را به تو خواهد رسانید و گناهان تو را كشف خواهد نمود. | .22 |
← Lamentations 4/5 → |