← John 2/21 → |
و در روز سوم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود. | .1 |
و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند. | .2 |
و چون شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت، شراب ندارند. | .3 |
عیسی به وی گفت، ای زن مرا با تو چه کار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است. | .4 |
مادرش به نوکران گفت، هر چه به شما گوید بکنید. | .5 |
و در آنجا شش قدح سنگی برحسب تطهیر یهود نهاده بودند که هر یک گنجایش دو یا سه کیل داشت. | .6 |
عیسی بدیشان گفت، قدحها را از آب پر کنید. و آنها را لبریز کردند. | .7 |
پس بدیشان گفت، الآن بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید. پس بردند؛ | .8 |
و چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود، بچشید و ندانست که از کجا است، لیکن نوکرانی که آب را کشیده بودند، میدانستند، رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته، بدو گفت، | .9 |
هرکسی شراب خوب را اوّل میآورد و چون مست شدند، بدتر از آن. لیکن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتی؟ | .10 |
و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند. | .11 |
و بعد از آن او با مادر و برادران و شاگردان خود به کفرناحوم آمد و در آنجا ایّامی کم ماندند. | .12 |
و چون عید فِصَحِ یهود نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت، | .13 |
و در هیکل، فروشندگان گاو و گوسفند و کبوتر و صرّافان را نشسته یافت. | .14 |
پس تازیانهای از ریسمان ساخته، همه را از هیکل بیرون نمود، هم گوسفندان و گاوان را، و نقود صرّافان را ریخت و تختهای ایشان را واژگون ساخت، | .15 |
و به کبوترفروشان گفت، اینها را از اینجا بیرون برید و خانهٔ پدر مرا خانهٔ تجارت مسازید. | .16 |
آنگاه شاگردانِ او را یاد آمد که مکتوب است، غیرت خانهٔ تو مرا خورده است. | .17 |
پس یهودیان روی به او آورده، گفتند، به ما چه علامت مینمایی که این کارها را میکنی؟ | .18 |
عیسی در جواب ایشان گفت، این قدس را خراب کنید که در سه روز آن را برپا خواهم نمود. | .19 |
آنگاه یهودیان گفتند، در عرصه چهل و شش سال این قدس را بنا نمودهاند؛ آیا تو در سه روز آن را برپا میکنی؟ | .20 |
لیکن او دربارهٔ قدس جسد خود سخن میگفت. | .21 |
پس وقتی که از مردگان برخاست شاگردانش را بهخاطر آمد که این را بدیشان گفته بود. آنگاه به کتاب و به کلامی که عیسی گفته بود، ایمان آوردند. | .22 |
و هنگامی که در عید فِصَح در اورشلیم بود بسیاری چون معجزاتی را که از او صادر میگشت دیدند، به اسم او ایمان آوردند. | .23 |
لیکن عیسی خویشتن را بدیشان مُؤتَمِنْ نساخت، زیرا که او همه را میشناخت. | .24 |
و از آنجا که احتیاج نداشت که کسی دربارهٔ انسان شهادت دهد، زیرا خود آنچه در انسان بود میدانست. | .25 |
← John 2/21 → |