← Ezekiel 9/48 → |
و او به آواز بلند به گوش من ندا كرده، گفت:«وكلای شهر را نزدیك بیاور و هركس آلت خراب كننده خود را در دست خود بدارد.» | .1 |
و اینك شش مرد از راه دروازه بالایی كه بطرف شمال متوجّه است آمدند و هركس تبر خود را در دستش داشت. و در میان ایشان یك مرد ملبّس شده به كتان بود و دوات كاتب در كمرش. و ایشان داخل شده، نزد مذبح برنجین ایستادند. | .2 |
و جلال خدای اسرائیل از روی آن كروبی كه بالای آن بود به آستانه خانه برآمد و به آن مردی كه به كتان ملبّس بود و دوات كاتب را در كمر داشت خطاب كرد. | .3 |
و خداوند به او گفت: «از میان شهر یعنی از میان اورشلیم بگذر و بر پیشانی كسانی كه به سبب همه رجاساتی كه در آن كرده میشود آه و ناله میكنند نشانی بگذار. | .4 |
و به آنان به سمع من گفت كه در عقب او از شهر بگذرید و هلاك سازید و چشمان شما شفقت نكند و ترحّم منمایید. | .5 |
پیران و جوانان و دختران و اطفال و زنان را تماماً به قتل رسانید، امّا به هر كسی كه این نشان را دارد نزدیك مشوید و از قدس من شروع كنید.» پس از مردان پیری كه پیش خانه بودند شروع كردند. | .6 |
و به ایشان فرمود: «خانه را نجس سازید و صحنها را از كشتگان پر ساخته، بیرون آیید.» پس بیرون آمدند و در شهر به كُشتن شروع كردند. | .7 |
و چون ایشان میكشتند و من باقی مانده بودم، بهروی خود در افتاده، استغاثه نمودم و گفتم: «آه ای خداوند یهوه آیا چون غضب خود را بر اورشلیم میریزی تمامی بقیه اسرائیل را هلاك خواهی ساخت؟» | .8 |
او مرا جواب داد: «گناه خاندان اسرائیل و یهودا بینهایت عظیم است و زمین از خون مملّو و شهر از ستم پر است. زیرا میگویند: خداوند زمین را ترك كرده است و خداوند نمیبیند. | .9 |
پس چشم من نیز شفقت نخواهد كرد و من رحمت نخواهم فرمود، بلكه رفتار ایشان را بر سر ایشان خواهم آورد.» | .10 |
و اینك آن مردی كه به كتان ملبّس بود و دوات را در كمر داشت، جواب داد و گفت: «به نَهْجی كه مرا امر فرمودی عمل نمودم.» | .11 |
← Ezekiel 9/48 → |