← 2Chronicles 27/36 → |
و یوتام بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم سلطنت نمود و اسم مادرش یرُوْشَه دختر صادوق بود. | .1 |
و آنچه در نظر خداوند پسند بود، موافق هرآنچه پدرش عُزّیا كرده بود، به عمل آورد، اما به هیكل خداوند داخل نشد لیكن قوم هنوز فساد میكردند. | .2 |
و او دروازۀ اعلای خانۀ خداوند را بنا نمود و بر حصار عُوفَل عمارت بسیار ساخت. | .3 |
و شهرها در كوهستان یهودا بنا نمود و قلعهها و برجها در جنگلها ساخت. | .4 |
و با پادشاه بنیعَمُّون جنگ نموده، بر ایشان غالب آمد. پس بنیعَمُّون در آن سال، صد وزنۀ نقره و ده هزار كُّر گندم و ده هزار كّر جو به او دادند؛ و بنیعَمُّون در سال دوم و سوم به همان مقدار به او دادند. | .5 |
پس یوتام زورآور گردید زیرا رفتار خود را به حضور یهُوَه خدای خویش راست ساخت. | .6 |
و بقیۀ وقایع یوتام و همۀ جنگهایش و رفتارش، اینك در تواریخ پادشاهان اسرائیل و یهودا مكتوب است. | .7 |
و او بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم سلطنت كرد. | .8 |
پس یوتام با پدران خود خوابید و او را در شهر داود دفنكردند، و پسرش آحاز در جایش سلطنت نمود. | .9 |
← 2Chronicles 27/36 → |