← Numbers 10/36 → |
خداوند به موسی فرمود: «دو شیپور از نقره بساز و از آن ها برای جمع کردن و کوچ دادن قوم اسرائیل کار بگیر. | .1 |
خداوند به موسی فرمود: «دو شیپور از نقره بساز و از آن ها برای جمع کردن و کوچ دادن قوم اسرائیل کار بگیر. | .2 |
هرگاهی که هر دو شیپور نواخته شوند همۀ مردم اسرائیل باید در پیشروی دروازۀ دخول خیمۀ حضور خداوند اجتماع کنند. | .3 |
اما وقتیکه یک شیپور نواخته شود، آنگاه تنها سرکردگان قبایل اسرائیل پیش تو جمع شوند. | .4 |
وقتی شیپور کوچ نواخته شود، قبایلی که در سمت شرق خیمۀ حضور خداوند هستند کوچ کنند. | .5 |
دفعۀ دوم که شیپور نواخته شود قبایل سمت جنوب خیمه حرکت کنند. | .6 |
شیپورها باید با آواز های مختلف نواخته شوند تا مردم بتوانند تشخیص بدهند که جمع شوند و یا کوچ کنند. | .7 |
و تنها پسران هارون که کاهن هستند باید شیپورها را بنوازند و این یک قانون همیشگی است که باید شما و نسلهای آیندۀ شما آنرا رعایت کنید. | .8 |
وقتی در سرزمين خود، برای جنگ علیه دشمنانی که بر شما حمله می کنند، بروید، آنوقت باید شیپورها را بنوازید و خداوند، خدای شما به داد شما رسیده از دست دشمنان نجات تان می بخشد. | .9 |
همچنین در روزهای خوشی، یعنی در مراسم تجلیل عید، اول هر ماه و در وقت تقدیم کردن قربانی های سوختنی و قربانی های سلامتی هم این شیپورها را بنوازید تا شما را بیاد من بیاورند. من خداوند، خدای شما هستم.» | .10 |
در بیستم ماه دوم سال دوم، ابر از بالای خیمۀ حضور خداوند حرکت کرد. | .11 |
قوم اسرائیل هم به ترتیب از بیابان سینا بدنبال آن براه افتادند تا اینکه ابر در بیابان فاران توقف نمود. | .12 |
بعد از آنکه خداوند هدایات لازمه را دربارۀ کوچ کردن به موسی داد، این اولین سفر آن ها بود. | .13 |
قبیلۀ یهودا، زیر بیرق خود و به رهبری نحشون، پسر عمیناداب اولتر براه افتاد. | .14 |
بعد قبیلۀ ایسَسکار به سرکردگی نتنائیل، پسر صوغر حرکت کرد. | .15 |
سپس قبیلۀ زبولون به رهبری اِلیاب، پسر حیلون روانه شد. | .16 |
وقتی که خیمۀ حضور خداوند را پائین کردند، جرشونی ها و مِراری ها، از قبیلۀ لاوی، که مسئول حمل آن بودند خیمه را برداشتند و براه افتادند. | .17 |
پس از آن قبیلۀ رؤبین، زیر بیرق خود و به سرکردگی اَلیصور، پسر شَدیئور کوچ کرد. | .18 |
پشت سر آن ها قبیلۀ شمعون به رهبری شلومی ئیل، پسر صوریشدای براه افتاد. | .19 |
بدنبال آن ها قبیلۀ جاد به سرکردگی اَلیاساف، پسر دعویل رفت. | .20 |
آنگاه قُهاتی ها آمادۀ حرکت شدند و سامان و لوازم مقدس را برداشته براه افتادند. (خیمۀ حضور خداوند می بایست پیش از رسیدن آن ها برپا شود.) | .21 |
سپس قبیلۀ افرایم زیر بیرق خود و به سرکردگی الیشمع، پسر عمیهود حرکت کرد. | .22 |
بعد از آن نوبت قبیلۀ مَنَسّی رسید که به رهبری جَملی ئیل، پسر فَدَهسور کوچ کند. | .23 |
به تعقیب آن ها قبیلۀ بنیامین به رهبری اَبیدان، پسر جِدعونی حرکت کرد. | .24 |
پشت سر آن ها قبیلۀ دان زیر بیرق خود و به سرکردگی اَخیعَزَر، پسر عمیشدای براه افتاد. | .25 |
سپس قبیلۀ اَشیر به سرکردگی فَجعیئیل، پسر عُکران، | .26 |
و در اخیر قبیلۀ نفتالی به رهبری اَخیرَع، پسر عینان حرکت کرد. | .27 |
این بود ترتیب سفر قبایل اسرائیل. | .28 |
موسی به خسربُرۀ خود، حوباب، پسر رعوئیل مدیانی گفت: «ما می خواهیم به آن جائی سفر کنیم که خداوند وعدۀ ملکیت آن را به ما داده است. تو هم با ما برو و از تو بخوبی نگهداری می کنیم، خداوند به قوم اسرائیل وعده های بسیار خوب داده است.» | .29 |
اما او در جواب موسی گفت: «من نمی روم و میخواهم به وطن خود و پیش خویشاوندان خود برگردم.» | .30 |
موسی گفت: «خواهش می کنم ما را ترک مکن. تو در این بیابان بلدیت داری و برای ما راهنمای خوبی هستی. | .31 |
اگر همراه ما بروی، برکاتی که خدا به ما می دهد، نصیب تو هم می شود.» | .32 |
پس آن ها در حالیکه صندوق پیمان خداوند پیشاپیش شان حرکت می کرد از کوه خداوند مدت سه روز راه پیمودند تا به جائی رسیدند که برای توقف شان تعیین شده بود. | .33 |
و هر وقتی که سفر می کردند، ابر خداوند در ظرف روز بالای سر شان سایه می انداخت. | .34 |
هرگاه صندوق پیمان حرکت می کرد موسی می گفت: «ای خداوند، برخیز، دشمنانت پراگنده شوند و بدخواهانت از حضورت فرار کنند.» | .35 |
وقتیکه صندوق پیمان توقف می نمود، موسی می گفت: «ای خداوند، پیش هزاران هزار اسرائیلی برگرد.» | .36 |
← Numbers 10/36 → |