← Leviticus 8/27 → |
خداوند به موسی فرمود: «هارون و پسرانش را با لباس مخصوص کاهنی، روغن مسح، گوسالۀ قربانی گناه، دو قوچ و یک تکری نان بدون خمیرمایه به دَم دروازۀ خیمۀ حضور خداوند بیاور و تمام قوم اسرائیل را هم در آنجا جمع کن.» | .1 |
خداوند به موسی فرمود: «هارون و پسرانش را با لباس مخصوص کاهنی، روغن مسح، گوسالۀ قربانی گناه، دو قوچ و یک تکری نان بدون خمیرمایه به دَم دروازۀ خیمۀ حضور خداوند بیاور و تمام قوم اسرائیل را هم در آنجا جمع کن.» | .2 |
خداوند به موسی فرمود: «هارون و پسرانش را با لباس مخصوص کاهنی، روغن مسح، گوسالۀ قربانی گناه، دو قوچ و یک تکری نان بدون خمیرمایه به دَم دروازۀ خیمۀ حضور خداوند بیاور و تمام قوم اسرائیل را هم در آنجا جمع کن.» | .3 |
موسی طبق هدایت خداوند رفتار نمود و وقتیکه همۀ قوم اسرائیل جمع شدند، | .4 |
موسی به آن ها گفت: «کاری را که حالا می خواهم بکنم مطابق فرمان خداوند است.» | .5 |
پس موسی هارون و پسرانش را آورد و آن ها را با آب غسل داد | .6 |
و پیراهن و چپن را به تن هارون کرد و کمربند را به کمرش بست. بعد ایفود را داد که بالای لباس خود بپوشند و کمربندی را که با مهارت خاصی بافته شده بود بدور کمر ببندد. | .7 |
و سینه پوش را بالای آن بست و اوریم و تُمیم در آن گذاشت. | .8 |
سپس قراریکه خداوند به موسی هدایت داده بود، دستار را به سر هارون بست و بر سر دستار نیم تاجی از طلا را قرار داد. | .9 |
آنگاه موسی روغن مسح را گرفته بر خیمۀ حضور خداوند و همه چیزهائی که در آن بود پاشید و تقدیس کرد. | .10 |
بعد قدری از آن روغن را گرفت و هفت مرتبه بر قربانگاه و تمام ظروف آن، حوضچه و پایه اش پاشید و آن ها را هم تقدیس نمود. | .11 |
و یک کمی از روغن مسح را بر سر هارون ریخت و او را برای وظیفۀ کاهنی مسح و تقدیس کرد. | .12 |
بعد موسی طبق امر خداوند پسران هارون را آورد و پیراهن را به تن شان کرد، کمربند را به کمر شان بست و کلاه را بر سر شان گذاشت. | .13 |
آنگاه گاو قربانی گناه را آورد. هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند. | .14 |
بعد موسی سر گاو را برید و کمی از خون آن را با انگشت خود بر چهار کنج قربانگاه مالید و باقیماندۀ خون را در پای قربانگاه ریخت و آن را تقدیس نمود و برایش کفاره کرد. | .15 |
سپس موسی تمام چربی داخل شکم، بهترین قسمت جگر و گرده ها را با چربی روی آن ها بر سر قربانگاه سوختاند. | .16 |
اما بقیۀ گاو را بشمول پوست، گوشت و روده های آن در بیرون اردوگاه برده قرار امر خداوند همه را سوختاند. | .17 |
بعد قوچ قربانی سوختنی را آورد و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند. | .18 |
و موسی آن را ذبح کرد و خون آن را به دورادور قربانگاه پاشید. | .19 |
وقتی قوچ را قطعه قطعه کرد آن ها را با کله و چربوی قوچ سوختاند. | .20 |
و بعد از آنکه اجزای داخلی حیوان را با پاچه های آن با آب شُست همه را بر قربانگاه سوختاند و همان طوری که خداوند فرموده بود آن را بعنوان قربانی سوختنی بر آتش تقدیم کرد و بوی آن برای خداوند گوارا بود. | .21 |
آنگاه یک قوچ دیگر را به منظور تقدیس کاهنان آورد و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند. | .22 |
موسی آن را ذبح کرد و قدری از خون آن را بر نرمی گوش راست و شَست دست راست و شَست پای راست هارون مالید. | .23 |
بعد پسران هارون را آورد کمی از خون قوچ را بر نرمی گوش راست، شَست دست راست و شَست پای راست پسران هارون مالید و بقیۀ خون را بر چهار طرف قربانگاه ریخت. | .24 |
آنگاه چربی، دنبه، تمام چربوی اجزای داخلی، بهترین قسمت جگر، گرده ها با چربی روی آن ها و ران آن را گرفت و بعد از بین تکری نان بدون خمیرمایه که به پیشگاه خداوند تقدیم شده بود، یک قرص نان روغنی و یک نان نازک را گرفته آن ها را بر ران راست قرار داد. | .25 |
آنگاه چربی، دنبه، تمام چربوی اجزای داخلی، بهترین قسمت جگر، گرده ها با چربی روی آن ها و ران آن را گرفت و بعد از بین تکری نان بدون خمیرمایه که به پیشگاه خداوند تقدیم شده بود، یک قرص نان روغنی و یک نان نازک را گرفته آن ها را بر ران راست قرار داد. | .26 |
و همۀ آن ها را بر دستهای هارون و پسرانش گذاشت تا بعنوان هدیۀ مخصوص تکان داده برای خداوند تقدیم کنند. | .27 |
آنگاه موسی همه را از دست آن ها گرفت و با قربانی سوختنی بعنوان قربانی تقدیس بر قربانگاه سوختاند که بوی آن برای خداوند گوارا بود. | .28 |
بعد موسی سینۀ قوچ را گرفت بعنوان هدیۀ مخصوص بحضور خداوند تکان داد. این قسمتِ قربانی را موسی، قرار امر خداوند برای خود گرفت. | .29 |
آنگاه موسی یک مقدار از روغن مسح را با کمی از خونی که بر قربانگاه بود گرفته بر هارون و پسرانش و لباسهای شان پاشید. به این ترتیب موسی، هارون و پسرانش را با لباسهای شان تقدیس کرد. | .30 |
موسی به هارون و پسرانش گفت: «قراریکه خداوند فرموده است گوشت را به دهن دروازۀ خیمۀ حضور خداوند بپز و تو و پسرانت در همانجا با نان انتصاب روحانی که در تُکری است بخورید. | .31 |
و باقیماندۀ گوشت و نان را در آتش بسوزان. | .32 |
و تا که روزهای تقدیس تان بسر نرسد نباید از دروازۀ خیمۀ حضور خداوند خارج شوید، زیرا میعاد تقدیس مدت هفت روز را در بر می گیرد. | .33 |
آنچه را که امروز انجام دادید مطابق فرمان خداوند بود تا گناهان تان کفاره و بخشیده شوند. | .34 |
شما باید هفت شبانه روز به دَم دروازۀ خیمۀ حضور خداوند بمانید و آنچه را که خداوند فرموده است انجام دهید، ورنه خواهید مُرد، زیرا خداوند چنین امر فرموده است.» | .35 |
پس، هارون و پسرانش همان طوریکه خداوند به موسی هدایت فرموده بود عمل کردند. | .36 |
← Leviticus 8/27 → |