| ← Ezekiel 19/48 → |
| خداوند به من فرمود که برای رهبران اسرائیل این سوگنامه را بخوانم: | .1 |
| «چه مادری داشتی! او ماده شیری بود که در بین شیرهای ژیان می خوابید و بچه های خود را بزرگ می کرد. | .2 |
| او یکی از بچه های خود را تربیه کرد تا یک شیر قوی گردد. آن شیربچه فن شکار را آموخت و آدمخور شد. | .3 |
| چون خبر او به گوش اقوام دیگر رسید، او را در چاهی گرفتار کردند و با غل و زنجیر به مصر بردند. | .4 |
| مادرش مدتی انتظار کشید و چون امیدش قطع شد، یکی دیگر از بچه های خود را تربیه کرد تا یک شیرِ جوان و نیرومند گردد. | .5 |
| در بین شیرهای دیگر بزرگ شد، شیر ژیانی گردید و شکار کردن را آموخته به دریدن انسانها شروع کرد. | .6 |
| قصرها را ویران کرد و شهرها را با خاک یکسان ساخت. مردم از هیبت و آواز غرش او به وحشت افتادند. | .7 |
| پس مردم کشورهای اطراف از هر سو بر او هجوم آوردند و برای بدام انداختنش چاه کندند و گرفتارش کردند. | .8 |
| بعد او را با زنجیر بستند و در قفسی انداخته پیش پادشاه بابل فرستادند. او را در همانجا توقیف کردند تا بار دیگر غرش او از فراز کوههای اسرائیل شنیده نشود. | .9 |
| مادرت مثل یک تاک در کنار جوی آب کاشته شده بود و بخاطر فراوانی آب، میوۀ زیاد بار آورد و شاخه هایش زیاد و به هر طرف پهن شدند. | .10 |
| شاخه های نیرومند او برای عصای پادشاهان مناسب بودند. آن درخت بلندتر از درختان دیگر و بحدی بلند بود که از جاهای دور به نظر می خورد. | .11 |
| اما دستهای غضبناکی آن را از بیخ کند و بر زمین افگند. باد شرقی میوه هایش را خشک ساخت و شاخه های نیرومندش را پژمرده کرد و در آتش انداخت. | .12 |
| حالا آن تاک در بیابان، در یک زمین خشک و بی آب کاشته شده است. | .13 |
| تنۀ آن آتش گرفته شاخه ها را با میوه هایش از بین برد و یک شاخۀ قوی هم باقی نمانده است تا برای عصای پادشاهان به کار رود.» این مرثیه است و بارها سروده شده است. | .14 |
| ← Ezekiel 19/48 → |