← Psalms 78/150 → |
[قصیدهٔ آساف] ای قوم من شریعت مرا بشنوید!گوشهای خود را به سخنان دهانم فراگیرید! | .1 |
دهان خود را به مَثَل باز خواهم کرد به چیزهایی که از بنای عالم مخفی بود، تنطق خواهم نمود، | .2 |
که آنها را شنیده و دانستهایم و پدران ما برای ما بیان کردهاند. | .3 |
از فرزندان ایشان آنها را پنهان نخواهیم کرد. تسبیحات خداوند را برای نسل آینده بیان میکنیم و قوّت او و اعمال عجیبی را که او کرده است. | .4 |
زیرا که شهادتی در یعقوب برپا داشت و شریعتی در اسرائیل قرار دادو پدران ما را امر فرمود که آنها را به فرزندان خود تعلیم دهند؛ | .5 |
تا نسل آینده آنها را بدانند و فرزندانی که میبایست مولود شوند تا ایشان برخیزند و آنها را به فرزندان خود بیان نمایند؛ | .6 |
و ایشان به خدا توکّل نمایند و اعمال خدا را فراموش نکنند، بلکه احکام او را نگاه دارند. | .7 |
و مثل پدران خود نسلی گردنکش و فتنهانگیز نشوند، نسلی که دل خود را راست نساختند و روح ایشان بسوی خدا امین نبود. | .8 |
بنیافرایم که مسلح و کمانکش بودند، در روز جنگ رو برتافتند. | .9 |
عهد خدا را نگاه نداشتند و از سلوک به شریعت او ابا نمودند، | .10 |
و اعمال و عجایب او را فراموش کردند که آنها را بدیشان ظاهر کرده بود، | .11 |
و در نظر پدران ایشان اعمال عجیب کرده بود، در زمین مصر و در دیار صوعن. | .12 |
دریا را مُنْشَقّ ساخته، ایشان را عبور داد و آبها را مثل توده برپا نمود. | .13 |
و ایشان را در روز به ابر راهنمایی کرد و تمامیِ شب به نور آتش. | .14 |
در صحرا صخرهها را بشکافت و ایشان را گویا از لجّههای عظیم نوشانید. | .15 |
پس سیلها را از صخره بیرون آورد و آب را مثل نهرها جاری ساخت. | .16 |
و بار دیگر بر او گناه ورزیدند و بر حضرت اعلیٰ در صحرا فتنه انگیختند، | .17 |
و در دلهای خود خدا را امتحان کردند، چونکه برای شهوات خود غذا خواستند. | .18 |
و بر ضد خدا تکلم کرده، گفتند، آیا خدا میتواند در صحرا سفرهای حاضر کند؟ | .19 |
اینک، صخره را زد و آبها روان شد و وادیها جاری گشت. آیا میتواند نان را نیز بدهد. و گوشت را برای قوم خود حاضرسازد؟ | .20 |
پس خدا این را شنیده، غضبناک شد و آتش در یعقوب افروخته گشت و خشم بر اسرائیل مشتعل گردید. | .21 |
زیرا به خدا ایمان نیاوردند و به نجات او اعتماد ننمودند. | .22 |
پس ابرها را از بالا امر فرمود و درهای آسمان را گشود | .23 |
و منّ را بر ایشان بارانید تا بخورند و غلهٔ آسمان را بدیشان بخشید. | .24 |
مردمان، نان زورآوران را خوردند و آذوقهای برای ایشان فرستاد تا سیر شوند. | .25 |
باد شرقی را در آسمان وزانید و به قوّت خود، باد جنوبی را آورد، | .26 |
و گوشت را برای ایشان مثل غبار بارانید و مرغان بالدار را مثل ریگ دریا. | .27 |
و آن را در میان اُردوی ایشان فرود آورد، گرداگرد مسکنهای ایشان. | .28 |
پس خوردند و نیکو سیر شدند و موافق شهوات ایشان بدیشان داد. | .29 |
ایشان از شهوت خود دست نکشیدند. و غذا هنوز در دهان ایشان بود | .30 |
که غضب خدا بر ایشان افروخته شده؛ تنومندان ایشان را بکُشت و جوانان اسرائیل را هلاک ساخت. | .31 |
با وجود این همه، باز گناه ورزیدند و به اعمال عجیب او ایمان نیاوردند. | .32 |
بنابراین، روزهای ایشان را در بطالت تمام کرد و سالهای ایشان را درترس. | .33 |
هنگامی که ایشان را کُشت او را طلبیدند و بازگشت کرده، دربارهٔٔ خدا تفحص نمودند، | .34 |
و به یاد آوردند که خدا صخرهٔ ایشان، و خدای تعالی ولیّ ایشان است. | .35 |
امّا به دهان خود او را تملّق نمودند و به زبان خویش به او دروغ گفتند، | .36 |
زیرا که دل ایشان با او راست نبود و به عهد وی مؤتمن نبودند. | .37 |
امّا او به حسب رحمانیتش گناه ایشان را عفو نموده، ایشان را هلاک نساخت بلکه بارها غضب خود را برگردانیده، تمامیِ خشم خویش را برنینگیخت. | .38 |
و به یاد آورد که ایشان بشرند، بادی که میرود و بر نمیگردد. | .39 |
چند مرتبه در صحرا بدو فتنه انگیختند و او را در بادیه رنجانیدند. | .40 |
و برگشته، خدا را امتحان کردند و قدوس اسرائیل را اهانت نمودند، | .41 |
و قوّت او را به خاطر نداشتند، روزی که ایشان را از دشمن رهانیده بود؛ | .42 |
که چگونه آیات خود را در مصر ظاهر ساخت و معجزات خود را در دیار صوعن. | .43 |
و نهرهای ایشان را به خون مبدل نمود و رودهای ایشان را تا نتوانستند نوشید. | .44 |
انواع پشهها در میان ایشان فرستاد که ایشان را گزیدند و غوکهایی که ایشان را تباه نمودند؛ | .45 |
و محصول ایشان را به کِرم صد پا سپرد و عمل ایشان را به ملخ داد. | .46 |
تاکستان ایشان را به تگرگ خراب کرد و درختان جُمَّیِز ایشان را به تگرگهای درشت. | .47 |
بهایم ایشان را به تگرگ سپرد و مواشی ایشان را به شعلههای برق. | .48 |
و آتش خشم خود را بر ایشان فرستاد، غضب و غیظ و ضیق را، به فرستادن فرشتگان شریر. | .49 |
و راهی برای غضب خود مهیا ساخته، جان ایشان را از موت نگاه نداشت، بلکه جان ایشان را به وبا تسلیم نمود. | .50 |
و همهٔٔ نخستزادگان مصر را کُشت، اوایل قوّت ایشان را در خیمههای حام. | .51 |
و قوم خود را مثل گوسفندان کوچانید و ایشان را در صحرا مثل گله راهنمایی نمود. | .52 |
وایشان را در امنیت رهبری کرد تا نترسند و دریا دشمنان ایشان را پوشانید. | .53 |
و ایشان را به حدود مقدّس خود آورد، بدین کوهی که به دست راست خود تحصیل کرده بود. | .54 |
و امّتها را از حضور ایشان راند و میراث را برای ایشان به ریسمان تقسیم کرد و اسباط اسرائیل را در خیمههای ایشان ساکن گردانید. | .55 |
لیکن خدای تعالی را امتحان کرده، بدو فتنه انگیختند و شهادات او را نگاه نداشتند. | .56 |
و برگشته، مثل پدران خود خیانت ورزیدند و مثل کمان خطا کننده منحرف شدند. | .57 |
و به مقامهای بلند خود خشم او را به هیجان آوردند و به بتهای خویش غیرت او را جنبش دادند. | .58 |
چون خدا این را بشنید غضبناک گردید و اسرائیل را به شدت مکروه داشت. | .59 |
پس مسکن شیلو را ترک نمود، آن خیمهای را که در میان آدمیان برپا ساخته بود، | .60 |
و [تابوت] قوّت خود را به اسیری داد و جمال خویش را به دست دشمن سپرد، | .61 |
و قوم خود را به شمشیر تسلیم نمود و با میراث خود غضبناک گردید. | .62 |
جوانان ایشان را آتش سوزانید و برای دوشیزگان ایشان سرودِ نکاح نشد. | .63 |
کاهنان ایشان به دم شمشیر افتادند و بیوههای ایشان نوحهگری ننمودند. | .64 |
آنگاه خداوند مثل کسی که خوابیده بود بیدار شد، مثل جباری که از شراب میخروشد، | .65 |
و دشمنان خود را به عقب زد و ایشان را عار ابدی گردانید. | .66 |
و خیمهٔٔ یوسف را رد نموده، سبط افرایم را برنگزید. | .67 |
لیکن سبط یهودا رابرگزید و این کوه صهیون را که دوست میداشت. | .68 |
و قدس خود را مثل کوههای بلند بنا کرد، مثل جهان که آن را تا ابدالآباد بنیاد نهاد. | .69 |
و بندهٔ خود داود را برگزید و او را از آغلهای گوسفندان گرفت. | .70 |
از عقب میشهای شیرده او را آورد تا قوم او یعقوب و میراث او اسرائیل را رعایت کند. | .71 |
پس ایشان را به حسب کمال دل خود رعایت نمود و ایشان را به مهارت دستهای خویش هدایت کرد. | .72 |
← Psalms 78/150 → |