| ← Psalms 59/150 → |
| [برای سالار مغنیان بر لاتَهَلَک. مکتوم داود وقتی که شاؤل فرستاد که خانه را کشیک بکَشَند تا او را بکُشند] ای خدایم مرا از دشمنانم برهان! مرا از مقاومت کنندگانم برافراز! | .1 |
| مرا از گناهکاران خلاصی ده! و از مردمان خونریز رهایی بخش! | .2 |
| زیرا اینک، برای جانم کمین میسازند و زورآوران به ضد من جمع شدهاند، بدون تقصیر من ای خداوند و بدون گناه من. | .3 |
| بیقصورِ من میشتابند و خود را آماده میکنند. پس برای ملاقات من بیدار شو و ببین. | .4 |
| امّا تو ای یهوه، خدای صبایوت، خدای اسرائیل، بیدار شده، همهٔٔ امّتها را مکافات برسان و بر غدارانِ بدکار شفقت مفرما، سِلاه. | .5 |
| شامگاهان برمیگردند و مثل سگ بانگ میکنند و در شهر دور میزنند. | .6 |
| از دهان خود بدی را فرو میریزند. در لبهای ایشان شمشیرهاست. زیرا میگویند، کیست که بشنود؟ | .7 |
| و امّا تو ای خداوند، بر ایشان خواهی خندید و تمامیِ امّتها را استهزا خواهی نمود. | .8 |
| ای قوّت من، بسوی تو انتظار خواهم کشید زیرا خدا قلعهٔ بلند من است. | .9 |
| خدای رحمت من پیش روی من خواهد رفت. خدا مرا بردشمنانم نگران خواهد ساخت. | .10 |
| ایشان را به قتل مرسان. مبادا قوم من فراموش کنند. ایشان را به قوّت خود پراکنده ساخته، به زیر انداز، ای خداوند که سپر ما هستی! | .11 |
| بهسبب گناهِ زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند؛ و به عوض لعنت و دروغی که میگویند، | .12 |
| ایشان را فانیکن، در غضب فانی کن تا نیست گردند و بدانند که خدا در یعقوب تا اقصای زمین سلطنت میکند. سِلاه. | .13 |
| و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند و در شهر گردش کنند. | .14 |
| و برای خوراک پراکنده شوند و سیر نشده، شب را بسر برند. | .15 |
| و امّا من قوّت تو را خواهم سرایید و بامدادان از رحمت تو ترنم خواهم نمود. زیرا قلعهٔ بلند من هستی و در روز تنگی ملجای منی. | .16 |
| ای قوّت من برای تو سرود میخوانم، زیرا خدا قلعه بلند من است و خدای رحمت من. | .17 |
| ← Psalms 59/150 → |