← Psalms 3/150 → |
[مزمور داود وقتی که از پسر خود ابشالوم فرار کرد] ای خداوند دشمنانم چه بسیار شدهاند.بسیاری به ضد من برمیخیزند. | .1 |
بسیاری برای جان من میگویند، بجهت او در خدا خلاصی نیست. سلاه. | .2 |
لیکن تو ای خداوند گرداگرد من سپر هستی، جلال من و فرازندهٔ سر من. | .3 |
به آواز خود نزد خداوند میخوانم و مرا از کوه مقدّس خود اجابت مینماید. سلاه. | .4 |
و امّا من خسبیده، به خواب رفتم و بیدار شدم زیرا خداوند مرا تقویّت میدهد. | .5 |
از کرورهای مخلوق نخواهم ترسید که گرداگرد من صف بستهاند. | .6 |
ای خداوند، برخیز! ای خدای من، مرا برهان! زیرا بر رخسار همهٔٔ دشمنانم زدی؛ دندانهای شریران را شکستی. | .7 |
نجات از آن خداوند است و برکت تو بر قوم تو میباشد. سلاه. | .8 |
← Psalms 3/150 → |