| ← Matthew 16/28 → |
| آنگاه فریسیان و صدّوقیان نزد او آمده،از روی امتحان از وی خواستند که آیتی آسمانی برای ایشان ظاهر سازد. | .1 |
| ایشان را جواب داد که در وقت عصر میگویید هوا خوش خواهد بود زیرا آسمان سرخ است؛ | .2 |
| و صبحگاهان میگویید امروز هوا بد خواهد شد زیرا که آسمان سرخ و گرفته است. ای ریاکاران میدانید صورت آسمان را تمییز دهید، امّا علاماتِ زمانها را نمیتوانید! | .3 |
| فرقه شریرِ زناکار، آیتی میطلبند و آیتی بدیشان عطا نخواهد شد جز آیت یونس نبی. پس ایشان را رها کرده،روانه شد. | .4 |
| و شاگردانش چون بدان طرف میرفتند، فراموش کردند که نان بردارند. | .5 |
| عیسی ایشان را گفت، آگاه باشید که از خمیرمایه فریسیان و صدوقیان احتیاط کنید! | .6 |
| پس ایشان در خود تفکر نموده، گفتند، از آن است که نان برنداشتهایم. | .7 |
| عیسی این را درک نموده، بدیشان گفت، ای سست ایمانان، چرا در خود تفکّر میکنید از آنجهت که نان نیاوردهاید؟ | .8 |
| آیا هنوز نفهمیده و یاد نیاوردهاید آن پنج نان و پنج هزار نفر و چند سبدی را که برداشتید؟ | .9 |
| و نه آن هفت نان و چهار هزار نفر و چند زنبیلی را که برداشتید؟ | .10 |
| پس چرا نفهمیدید که دربارهٔ نان شما را نگفتم که از خمیرمایه فریسیان و صدّوقیان احتیاط کنید؟ | .11 |
| آنگاه دریافتند که نه از خمیرمایهٔ نان، بلکه از تعلیم فریسیان و صدّوقیان حکم به احتیاط فرموده است. | .12 |
| و هنگامی که عیسی به نواحی قیصریّه فیلِپس آمد، از شاگردان خود پرسیده، گفت، مردم مرا که پسر انسانم چه شخص میگویند؟ | .13 |
| گفتند، بعضی یحیی تعمیددهنده و بعضی الیاس و بعضی اِرمیا یا یکی از انبیا. | .14 |
| ایشان را گفت، شما مرا که میدانید؟ | .15 |
| شمعون پطرس در جواب گفت که، تویی مسیح، پسر خدای زنده! | .16 |
| عیسی در جواب وی گفت، خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. | .17 |
| و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. | .18 |
| و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود. | .19 |
| آنگاه شاگردان خود را قدغن فرمود که به هیچ کس نگویند که او مسیح است. | .20 |
| و از آن زمان عیسی به شاگردان خود خبردادن آغاز کرد که رفتن او به اورشلیم و زحمتِ بسیار کشیدن از مشایخ و رؤسای کَهَنه و کاتبان و کشته شدن و در روز سوم برخاستن ضروری است. | .21 |
| و پطرس او را گرفته، شروع کرد به منع نمودن و گفت، حاشا از تو ای خداوند که این بر تو هرگز واقع نخواهد شد! | .22 |
| امّا او برگشته، پطرس را گفت، دور شو از من ای شیطان زیرا که باعث لغزش من میباشی، زیرا نه امور الٰهی را، بلکه امور انسانی را تفکّر میکنی! | .23 |
| آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت، اگر کسی خواهد متابعت من کند، باید خود را انکار کرده و صلیب خود را برداشته، از عقب من آید. | .24 |
| زیراهر کس بخواهد جان خود را برهاند، آن را هلاک سازد؛ امّا هر که جان خود را بخاطر من هلاک کند، آن را دریابد. | .25 |
| زیرا شخص را چه سود دارد که تمام دنیا را ببرد و جان خود را ببازد؟ یا اینکه آدمی چه چیز را فدای جان خود خواهد ساخت؟ | .26 |
| زیرا که پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش به اتّفاق ملائکه خود و در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد. | .27 |
| هرآینه به شما میگویم که بعضی در اینجا حاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود میآید، ذائقه موت را نخواهند چشید. | .28 |
| ← Matthew 16/28 → |