| ← Genesis 46/50 → |
| و اسرائیل با هر چه داشت، كوچ‌كرده، به بئرشبع آمد، و قربانی‌ها برای خدای پدر خود، اسحاق، گذرانید. | .1 |
| و خدا در رؤیاهای شب، به اسرائیل خطاب كرده، گفت:«ای یعقوب! ای یعقوب!» گفت: «لبیك.» | .2 |
| گفت: «من هستم الله، خدای پدرت، از فرود آمدن به مصر مترس، زیرا در آنجا امتی عظیم از تو به وجود خواهم آورد. | .3 |
| من با تو به مصر خواهم آمد و من نیز تو را از آنجا البته باز خواهم آورد، و یوسف دست خود را بر چشمان تو خواهد گذاشت.» | .4 |
| و یعقوب از بِئرشَبَع روانه شد، و بنی‌اسرائیل پدر خود، یعقوب، و اطفال و زنان خویش را بر ارابه‌هایی كه فرعون به جهت آوردن او فرستاده بود، برداشتند. | .5 |
| و مواشی و اموالی را كه در زمین كنعان اندوخته بودند، گرفتند. و یعقوب با تمامی ذریت خود به مصر آمدند. | .6 |
| و پسران و پسران پسران خود را با خود، و دختران و دختران پسران خود را، و تمامی ذریت خویش را به همراهی خود به مصر آورد. | .7 |
| و این است نامهای پسران اسرائیل كه به مصر آمدند: یعقوب و پسرانش رؤبین نخست‌زادۀ یعقوب. | .8 |
| و پسران رؤبین: حَنوك و فَلو و حَصرون و كَرْمی. | .9 |
| و پسران شمعون: یموئیل و یامین و اوهَد و یاكین و صوحَر و شاؤل كه پسرزن كنعانی بود. | .10 |
| و پسران لاوی: جِرشون و قُهات و مِراری. | .11 |
| و پسران یهودا: عیر و اونان و شیلَه و فارِص و زارَح. اما عیر و اونان در زمین كنعان مردند. و پسران فارص: حصرون و حامول بودند. | .12 |
| و پسران یساكار: تولاع و فُوَه و یوب و شِمرون. | .13 |
| و پسران زبولون: سارِد و ایلون و یاحِلئیل. | .14 |
| اینانند پسران لیه، كه آنها را با دختر خود دینه، در فدّان ارام برای یعقوب زایید. همۀ نفوس پسران و دخترانش سی و سه نفر بودند. | .15 |
| و پسران جاد: صَفیون و حَجی و شونی و اِصبون وعیری و اَرودی و اَرئیلی. | .16 |
| و پسران اَشیر: یمنَه و یشوَه و یشوی و بَریعَه، و خواهر ایشان ساره، و پسران بریعَه حابِر و مَلكیئیل. | .17 |
| اینانند پسران زِلفه كه لابان به دختر خود لیه داد، و این شانزده را برای یعقوب زایید. | .18 |
| و پسران راحیل زن یعقوب: یوسف و بنیامین. | .19 |
| و برای یوسف در زمین مصر، مَنَسی و اِفرایم زاییده شدند، كه اَسِنات دختر فوطی فارع، كاهن اون برایش بزاد. | .20 |
| و پسران بنیامین: بالع و باكِر و اَشبیل و جیرا و نَعمان و ایحی و رُش و مُفیم و حُفیم و آرْد. | .21 |
| اینانند پسران راحیل كه برای یعقوب زاییده شدند، همه چهارده نفر. | .22 |
| و پسر دان: حوشیم. | .23 |
| و پسران نفتالی: یحصِئیل و جونی و یصر و شِلیم. | .24 |
| اینانند پسران بِلهه، كه لابان به دختر خود راحیل داد، و ایشان را برای یعقوب زایید. همه هفت نفر بودند. | .25 |
| همۀ نفوسی كه با یعقوب به مصر آمدند، كه از صُلب وی پدید شدند، سوای زنان پسران یعقوب، جمیعاً شصت و شش نفر بودند. | .26 |
| و پسران یوسف كه برایش در مصر زاییده شدند، دو نفر بودند. پس جمیع نفوس خاندان یعقوب كه به مصر آمدند هفتاد بودند. | .27 |
| و یهودا را پیش روی خود نزد یوسف فرستاد تا او را به جوشن راهنمایی كند، و به زمین جوشن آمدند. | .28 |
| و یوسف ارابۀ خود را حاضر ساخت، تا به استقبال پدر خود اسرائیل به جوشن برود. و چون او را بدید به گردنش بیاویخت، و مدتی بر گردنش گریست. | .29 |
| و اسرائیل به یوسف گفت: «اكنون بمیرم، چونكه روی تو را دیدم كه تا بحال زنده هستی.» | .30 |
| و یوسف برادران خود واهل خانۀ پدر خویش را گفت: «می‌روم تا فرعون را خبر دهم و به وی گویم: "برادرانم و خانوادۀ پدرم كه در زمین كنعان بودند، نزد من آمده‌اند. | .31 |
| و مردان شبانان هستند، زیرا اهل مواشی‌اند، و گله‌ها و رمه‌ها و كل مایملك خود را آورده‌اند." | .32 |
| و چون فرعون شما را بطلبد و گوید: "كسب شما چیست؟" | .33 |
| گویید: "غلامانت از طفولیت تا بحال اهل مواشی هستیم، هم ما و هم اجداد ما، تا در زمین جوشن ساكن شوید، زیرا كه هر شبان گوسفند مكروه مصریان است. » | .34 |
| ← Genesis 46/50 → |