| ← Ezekiel 21/48 → |
| و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | .1 |
| «ای پسر انسان روی خود را بسوی اورشلیم بدار و به مكان‌های بلند مقدّس تكلّم نما. و به زمین اسرائیل نبوّت كن | .2 |
| و به زمین اسرائیل بگو: خداوند چنین می‌فرماید: اینك من به ضدّ تو هستم و شمشیر خود را از غلافش كشیده، عادلان و شریران را از میان تو منقطع خواهم ساخت. | .3 |
| و چونكه عادلان و شریران را از میان تو منقطع می‌سازم، بنابراین شمشیر من بر تمامی بشر از جنوب تا شمال از غلافش بیرون خواهد آمد. | .4 |
| و تمامی بشر خواهند فهمید كه من یهوه شمشیر خود را از غلافش بیرون كشیدم تا باز به آن برنگردد. | .5 |
| پس تو ای پسر انسان آه بكش! با شكستگی كمر و مرارت سخت به نظر ایشان آه بكش. | .6 |
| و اگر به تو گویند كه چرا آه می‌كشی؟ بگو: به سبب آوازه‌ای كه می‌آید. زیرا كه همه دلها گداخته و تمامی دستها سست گردیده و همه جانها كاهیده و جمیع زانوها مثل آب بیتاب خواهد شد. خداوند یهوه می‌گوید: همانا آن می‌آید و به وقوع خواهد پیوست.» | .7 |
| و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | .8 |
| «ای پسر انسان نبوّت كرده، بگو: خداوند چنین می‌فرماید: بگو كه شمشیرْ، شمشیرْ تیز شده و نیز صیقلی گردیده است. | .9 |
| تیز شده است تا كشتار نماید و صیقلی گردیده تا برّاق شود. پس آیا ماشادی نماییم؟ عصای پسر من همه درختان را خوار می‌شمارد. | .10 |
| و آن برای صیقلی شدن داده شد تا آن را به دست گیرند. و این شمشیر تیز شده و صیقلی گردیده است تا به دست قاتل داده شود. | .11 |
| ای پسر انسان فریاد برآور و وِلْوِله نما زیرا كه این بر قوم من و بر جمیع سروران اسرائیل وارد می‌آید. ترسها به سبب شمشیر بر قوم من عارض شده است. لهذا بر ران خود دست بزن. | .12 |
| زیرا كه امتحان است. و چه خواهد بود اگر عصایی كه (دیگران را) خوار می‌شمارد، دیگر نباشد. قول خداوند یهوه این است: | .13 |
| و تو ای پسر انسان نبوّت كن و دستهای خود را به هم بزن و شمشیر دفعه سوّم تكرار بشود. شمشیر مقتولان است. شمشیر آن مقتول عظیم كه ایشان را احاطه می‌كند. | .14 |
| شمشیر بُرنده‌ای به ضدّ همه دروازه‌های ایشان قرار دادم تا دلها گداخته شود و هلاكت‌ها زیاده شود. آه (شمشیر) برّاق گردیده و برای كشتار تیز شده است. | .15 |
| جمع شده، به جانب راست برو و آراسته گردیده، به جانب چپ توجّه نما. به هر طرف كه رخسارهایت متوجّه می‌باشد. | .16 |
| و من نیز دستهای خود را به هم خواهم زد و حدّت خشم خویش را ساكن خواهم گردانید. من یهوه هستم كه تكلّم نموده‌ام.» | .17 |
| و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | .18 |
| «و تو ای پسر انسان دو راه به جهت خود تعیین نما تا شمشیر پادشاه بابل از آنها بیاید. هر دو آنها از یك زمین بیرون می‌آید. و علامتی بر پا كن. آن را بر سر راه شهر بر پا نما. | .19 |
| راهی تعیین نما تا شمشیر به رَبَّه بنی عَمَّوُن و به یهودا در اورشلیم مُنیع بیاید. | .20 |
| زیرا كه پادشاه بابل بر شاهراه، به سر دو راه ایستاده است تا تفأّل زند و تیرها را به هم زده، از ترافیم سؤال می‌كند و به جگر می‌نگرد. | .21 |
| به دست راستش تَفَأُّلِ اورشلیم است تا منجنیقها بر پا كند و دهان را برای كشتار بگشاید و آواز را به گلبانگ بلند نماید و منجنیقها بر دروازه‌ها بر پا كند و سنگرها بسازد و برجها بنا نماید. | .22 |
| لیكن در نظر ایشان كه قَسَم برای آنها خورده‌اند، تفأّل باطل می‌نماید. و او گناه ایشان را به یاد می‌آورد تا گرفتار شوند.» | .23 |
| بنابراین خداوند یهوه چنین می‌گوید: «چونكه شما تقصیرهای خویش را منكشف ساخته و خطایای خود را در همه اعمال خویش ظاهر نموده، عصیان خود را یاد آورانیدید، پس چون به یاد آورده شدید دستگیر خواهید شد. | .24 |
| و تو ای رئیس شریر اسرائیل كه به زخم مهلك مجروح شده‌ای و اجل تو در زمان عقوبت آخر رسیده است، | .25 |
| خداوند یهوه چنین می‌گوید: عمامه را دور كن و تاج را بردار. چنین نخواهد ماند. آنچه را كه پست است بلند نما و آنچه را كه بلند است پست كن. | .26 |
| و من آن را سرنگون، سرنگون، سرنگون خواهم ساخت. و این دیگر واقع نخواهد شد تا آنكس بیاید كه حقّ او می‌باشد. و من آن را به وی عطا خواهم نمود. | .27 |
| «و تو ای پسر انسان نبّوت كرده، بگو: خداوند یهوه درباره بنی‌عمّون و سرزنش ایشان چنین می‌فرماید: بگو كه شمشیر، شمشیر برای كشتار كشیده شده است و به غایت صیقلی گردیده تا برّاق بشود. | .28 |
| چونكه برای تو رؤیای باطل دیده‌اند و برای تو تفأّل دروغ زده‌اند تا تو را بر گردنهای مقتولان شریر بگذارند كه اجل ایشان در زمان عقوبت آخر رسیده است. | .29 |
| لهذا آن را به غلافش برگردان و بر تو در مكانی كه آفریده شده‌ای و در زمینی كه تولّد یافته‌ای داوری خواهم نمود. | .30 |
| و خشم خود را بر تو خواهم‌ریخت و آتش غیظ خود را بر تو خواهم دمید. و تو را به دست مردان وحشی كه برای هلاك نمودن چالاكند تسلیم خواهم نمود. | .31 |
| و تو برای آتش هیزم خواهی شد و خونت در آن زمین خواهد ماند. پس به یاد آورده نخواهی شد زیرا من كه یهوه هستم تكلّم نموده‌ام.» | .32 |
| ← Ezekiel 21/48 → |