← Ezekiel 11/48 → |
و روح مرا برداشته، به دروازه شرقی خانه خداوند كه بسوی مشرق متوجّه است آورد. و اینك نزد دهنه دروازه بیست و پنج مرد بودند و در میان ایشان یازَنْیا ابن عَزُّور و فَلَطیا ابن بنایا رؤسای قوم را دیدم. | .1 |
و او مرا گفت: «ای پسر انسان اینها آن كسانی میباشند كه تدابیر فاسد میكنند و در این شهر مشورتهای قبیح میدهند. | .2 |
و میگویند وقت نزدیك نیست كه خانهها را بنا نماییم، بلكه این شهر دیگ است و ماگوشت میباشیم. | .3 |
بنابراین برای ایشان نبوّت كن. ای پسر انسان نبوّت كن.» | .4 |
آنگاه روح خداوند بر من نازل شده، مرا فرمود: «بگو كه خداوند چنین میفرماید: ای خاندان اسرائیل شما به اینطور سخن میگویید و امّا من خیالات دل شما را میدانم. | .5 |
بسیاری را در این شهر كشتهاید و كوچههایش را از كشتگان پر كردهاید. | .6 |
لهذا خداوند یهوه چنین میگوید: كشتگان شما كه در میانش گذاشتهاید، گوشت میباشند و شهر دیگ است. لیكن شما را از میانش بیرون خواهم برد. | .7 |
شما از شمشیر میترسید، امّا خداوند یهوه میگوید شمشیر را بر شما خواهم آورد. | .8 |
و شما را از میان شهر بیرون برده، شما را به دست غریبان تسلیم خواهم نمود و بر شما داوری خواهم كرد. | .9 |
به شمشیر خواهید افتاد و در حدود اسرائیل بر شما داوری خواهم نمود و خواهید دانست كه من یهوه هستم. | .10 |
این شهر برای شما دیگ نخواهد بود و شما در آن گوشت نخواهید بود، بلكه در حدود اسرائیل بر شما داوری خواهم نمود. | .11 |
و خواهید دانست كه من آن یهوه هستم كه در فرایض من سلوك ننمودید و احكام مرا بجا نیاوردید، بلكه بر حسب احكام امّتهایی كه به اطراف شما میباشند عمل نمودید.» | .12 |
و واقع شد كه چون نبوّت كردم، فَلَطْیا ابن بنایا مُرد. پس به روی خود در افتاده، به آواز بلند فریاد نمودم و گفتم: «آه ای خداوند یهوه آیا تو بقیه اسرائیل را تماماً هلاك خواهی ساخت؟» | .13 |
و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | .14 |
«ای پسر انسان برادران تو یعنی برادرانت كه از اهل خاندان تو میباشند و تمامی خاندان اسرائیل جمیعاً كسانی میباشند كه سكنه اورشلیم به ایشان میگویند: شما از خداوند دور شوید و این زمین به ما به ملكیت داده شده است. | .15 |
بنابراین بگو: خداوند یهوه چنین میگوید: اگر چه ایشان را در میان امّتها دور كنم و ایشان را در میان كشورها پراكنده سازم، امّا من برای ایشان در آن كشورهایی كه به آنها رفته باشند اندك زمانی مَقْدَس خواهم بود. | .16 |
پس بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: شما را از میان امّتها جمع خواهم كرد و شما را از كشورهایی كه در آنها پراكنده شدهاید، فراهم خواهم آورد و زمین اسرائیل را به شما خواهم داد. | .17 |
و به آنجا داخل شده، تمامی مكروهات و جمیع رجاسات آن را از میانش دور خواهند كرد. | .18 |
و ایشان را یكدل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور كرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید. | .19 |
تا در فرایض من سلوك نمایند و احكام مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورند. و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود. | .20 |
امّا آنانی كه دل ایشان از عقب مكروهات و رجاسات ایشان میرود، پس خداوند یهوه میگوید: من رفتار ایشان را بر سر ایشان وارد خواهم آورد.» | .21 |
آنگاه كروبیان بالهای خود را برافراشتند و چرخها به پهلوی ایشان بود و جلال خدای اسرائیل از طرف بالا بر ایشان قرار گرفت. | .22 |
و جلال خداوند از بالای میان شهر صعود نموده، بر كوهی كه بطرف شرقی شهر است قرار گرفت. | .23 |
و روح مرا برداشت و در عالم رؤیا مرا به روحخدا به زمین كلدانیان نزد اسیران بُرد و آن رؤیایی كه دیده بودم از نظر من مرتفع شد. | .24 |
و تمامی كلام خداوند را كه به من نشان داده بود، برای اسیران بیان كردم. | .25 |
← Ezekiel 11/48 → |