← Exodus 20/40 → |
و خدا تكلم فرمود و همۀ این كلماترا بگفت: | .1 |
« من هستم یهوه، خدای تو، كه تو را از زمینمصر و از خانۀ غلامی بیرون آوردم. | .2 |
تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد. | .3 |
« صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است، و از آنچه پایین در زمین است، و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز. | .4 |
نزد آنها سجده مكن، و آنها را عبادت منما، زیرا من كه یهوه، خدای تو میباشم، خدای غیور هستم، كه انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی كه مرا دشمن دارند میگیرم. | .5 |
و تا هزار پشت بر آنانی كه مرا دوست دارند و احكام مرا نگاه دارند، رحمت میكنم. | .6 |
« نام یهوه، خدای خود را به باطل مبر، زیرا خداوند كسی را كه اسم او را به باطل بَرَد، بیگناه نخواهد شمرد. | .7 |
« روز سَبَّت را یاد كن تا آن را تقدیس نمایی. | .8 |
شش روز مشغول باش و همۀ كارهای خود را بجا آور. | .9 |
اما روز هفتمین، سَبَّتِ یهوه، خدای توست. در آن هیچ كار مكن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنیزت و بهیمهات و مهمان تو كه درون دروازههای تو باشد. | .10 |
زیرا كه در شش روز، خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را كه در آنهاست بساخت، و در روز هفتم آرام فرمود. از این سبب خداوند روز هفتم را مبارك خوانده، آن را تقدیس نمود. | .11 |
پدر و مادر خود را احترام نما، تا روزهایتو در زمینی كه یهوه خدایت به تو میبخشد، دراز شود. | .12 |
« قتل مكن. | .13 |
« زنا مكن. | .14 |
« دزدی مكن. | .15 |
« بر همسایۀ خود شهادت دروغ مده. | .16 |
«به خانۀ همسایۀ خود طمع مورز، و به زن همسایهات و غلامش و كنیزش و گاوش و الاغش و به هیچ چیزی كه از آن همسایۀ تو باشد، طمع مكن.» | .17 |
و جمیع قوم رعدها و زبانههای آتش و صدای كَرِنّا و كوه را كه پر از دود بود دیدند، و چون قوم این را بدیدند لرزیدند، و از دور بایستادند. | .18 |
و به موسی گفتند: «تو به ما سخن بگو و خواهیم شنید، اما خدا به ما نگوید، مبادا بمیریم.» | .19 |
موسی به قوم گفت: «مترسید زیرا خدا برای امتحان شما آمده است، تا ترس او پیش روی شما باشد و گناه نكنید.» | .20 |
پس قوم از دور ایستادند و موسی به ظلمت غلیظ كه خدا در آن بود، نزدیك آمد. | .21 |
و خداوند به موسی گفت: «به بنیاسرائیل چنین بگو: شما دیدید كه از آسمان به شما سخن گفتم: | .22 |
با من خدایان نقره مسازید و خدایان طلا برای خود مسازید. | .23 |
مذبحی از خاك برای من بساز، و قربانیهای سوختنی خود و هدایای سلامتیخود را از گله و رمۀ خویش بر آن بگذران، در هر جایی كه یادگاری برای نام خود سازم، نزد تو خواهم آمد، و تو را بركت خواهم داد. | .24 |
و اگر مذبحی از سنگ برای من سازی، آن را از سنگهای تراشیده بنا مكن، زیرا اگر افزار خود را بر آن بلند كردی، آن را نجس خواهی ساخت. | .25 |
و بر مذبح من از پلهها بالا مرو، مبادا عورَت تو بر آن مكشوف شود.» | .26 |
← Exodus 20/40 → |