← Exodus 11/40 → |
و خداوند به موسی گفت: «یك بلایدیگر بر فرعون و بر مصر میآورم، و بعد از آن شما را از اینجا رهایی خواهد داد، و چون شما را رها كند، البته شما را بالكلّیه از اینجا خواهد راند. | .1 |
اكنون به گوش قوم بگو كه هر مرد از همسایۀ خود، و هر زن از همسایهاش آلات نقره و آلات طلا بخواهند.» | .2 |
و خداوند قوم را در نظر مصریان محترم ساخت. و شخص موسی نیز در زمین مصر، در نظر بندگان فرعون و در نظر قوم، بسیار بزرگ بود. | .3 |
و موسی گفت: « خداوند چنین میگوید: قریب به نصف شب در میان مصر بیرون خواهم آمد. | .4 |
و هر نخستزادهای كه در زمین مصر باشد، از نخستزادۀ فرعون كه بر تختش نشسته است، تا نخستزادۀ كنیزی كه در پشت دستاس باشد، و همۀ نخستزادگان بهایم خواهند مرد. | .5 |
و نعرۀ عظیمی در تمامی زمین مصر خواهد بود كه مثل آن نشده، و مانند آن دیگر نخواهد شد. | .6 |
اما بر جمیع بنیاسرائیل سگی زبان خود را تیز نكند، نه بر انسان و نه بر بهایم، تا بدانید كه خداوند در میان مصریان و اسرائیلیان فرقی گذارده است. | .7 |
و این همۀ بندگان تو به نزد من فرود آمده، و مرا تعظیم كرده، خواهند گفت: تو و تمامی قوم كه تابع تو باشند، بیرون روید! و بعد از آن بیرون خواهم رفت.» پس از حضور فرعون در شدت غضب بیرون آمد. | .8 |
و خداوند به موسی گفت: «فرعون به شما گوش نخواهد گرفت، تا آیات من در زمین مصر زیاد شود.» | .9 |
و موسی و هارون جمیع این آیات را به حضور فرعون ظاهر ساختند. اما خداوند دل فرعون را سخت گردانید، و بنیاسرائیل را از زمین خود رهایی نداد. | .10 |
← Exodus 11/40 → |