Exodus 1/40 → |
و این است نامهای پسران اسرائیل كه بهمصر آمدند، هر كس با اهل خانهاش همراه یعقوب آمدند: | .1 |
رؤبین و شمعون و لاوی و یهودا، | .2 |
یساكار و زبولون و بنیامین، | .3 |
و دان و نفتالی، و جاد و اشیر. | .4 |
و همۀ نفوسی كه از صُلب یعقوب پدید آمدند هفتاد نفر بودند. و یوسف در مصر بود. | .5 |
و یوسف و همۀ برادرانش، و تمامی آن طبقه مردند. | .6 |
و بنیاسرائیل بارور و منتشر شدند، و كثیر و بینهایت زورآور گردیدند و زمین از ایشان پر گشت. | .7 |
اما پادشاهی دیگر بر مصر برخاست كه یوسف را نشناخت، | .8 |
و به قوم خود گفت: «همانا قوم بنیاسرائیل از ما زیاده و زورآورترند. | .9 |
بیایید با ایشان به حكمت رفتار كنیم، مبادا كه زیاد شوند. و واقع شود كه چون جنگ پدید آید، ایشان نیز با دشمنان ما همداستان شوند، و با ما جنگ كرده، از زمین بیرون روند.» | .10 |
پس سركاران بر ایشان گماشتند، تا ایشان را به كارهای دشوار ذلیل سازند، و برای فرعون شهرهای خزینه، یعنی فیتوم و رَعمسیس را بنا كردند. | .11 |
لیكن چندانكه بیشتر ایشان را ذلیل ساختند، زیادتر متزاید و منتشر گردیدند، و از بنیاسرائیل احتراز مینمودند. | .12 |
و مصریان از بنیاسرائیل به ظلم خدمت گرفتند. | .13 |
و جانهای ایشان را به بندگی سخت، به گلكاری وخشتسازی و هر گونه عمل صحرایی، تلخ ساختندی. و هر خدمتی كه بر ایشان نهادندی به ظلم میبود. | .14 |
و پادشاه مصر به قابلههای عبرانی كه یكی را شِفرَه و دیگری را فُوعَه نام بود، امر كرده، | .15 |
گفت: «چون قابلهگری برای زنان عبرانی بكنید، و بر سنگها نگاه كنید. اگر پسر باشد او را بكُشید، و اگر دختر بود زنده بماند.» | .16 |
لكن قابلهها از خدا ترسیدند، و آنچه پادشاه مصر بدیشان فرموده بود نكردند، بلكه پسران را زنده گذاردند. | .17 |
پس پادشاه مصر قابلهها را طلبیده، بدیشان گفت: «چرا این كار را كردید، و پسران را زنده گذاردید؟» | .18 |
قابلهها به فرعون گفتند: «از این سبب كه زنان عبرانی چون زنان مصری نیستند، بلكه زورآورند، و قبل از رسیدن قابله میزایند.» | .19 |
و خدا با قابلهها احسان نمود، و قوم كثیر شدند، و بسیار توانا گردیدند. | .20 |
و واقع شد چونكه قابلهها از خدا ترسیدند، خانهها برای ایشان بساخت. | .21 |
و فرعون قوم خود را امر كرده، گفت: «هر پسری كه زاییده شود به نهر اندازید، و هر دختری را زنده نگاه دارید.» | .22 |
Exodus 1/40 → |