← Deuteronomy 3/34 → |
پس برگشته، به راه باشان رفتیم، و عوجمَلك باشان با تمامی قوم خود به مقابله ما بیرون آمده، در اَدْرَعِی جنگ كرد. | .1 |
و خداوند مرا گفت: «از او مترس زیرا كه او و تمامی قومش و زمینش را به دست تو تسلیم نمودهام، تا بطوری كه با سیحون مَلك اموریان كه در حشبون ساكن بود، عمل نمودی، با وی نیز عمل نمایی.» | .2 |
پس یهُوَه، خدای ما، عوج ملك باشان را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده، او را به حدی شكست دادیم كه احدی از برای وی باقی نماند. | .3 |
و در آنوقت همه شهرهایش را گرفتیم، و شهری نماند كه از ایشان نگرفتیم، یعنی شصت شهر و تمامی مرزبوم اَرْجوب كه مملكت عوج در باشان بود. | .4 |
جمیع اینها شهرهای حصاردار با دیوارهای بلند و دروازهها و پشتبندها بود، سوای قُرای بیحصارِ بسیار كثیر. | .5 |
و آنها را بالكلّ هلاك كردیم، چنانكه با سیحون، ملك حَشبون كرده بودیم؛ هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاك ساختیم. | .6 |
و تمامی بهایم و غنیمت شهرها را برای خود به غارت بردیم. | .7 |
و در آن وقت زمین را از دست دو مَلِكاَموریان كه به آن طرف اُرْدُن بودند، از وادی اَرْنُون تا جبل حرمون، گرفتیم. | .8 |
(و این حرمون را صیدونیان سِرْیون میخوانند و اموریان آن را سِنیرْ میخوانند.) | .9 |
تمام شهرهای هامون و تمامی جلعاد و تمامی باشان تا سَلخَه و اَدْرَعِی كه شهرهای مملكت عوج در باشان بود. | .10 |
زیرا كه عوج ملك باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینك تخت خواب او تخت آهنین است آیا آن در رَبَت بنیعمّون نیست. و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع برحسب ذراع آدمی میباشد. | .11 |
و این زمین را در آن وقت به تصرف آوردیم، و آن را از عَروعیر كه بركنار وادی ارنون است و نصف كوهستان جلعاد و شهرهایش را به رؤبینیان و جادیان دادم. | .12 |
و بقیه جلعاد و تمامی باشان را كه مملكت عوج باشد، به نصف سبط منسّی دادم، یعنی تمامی مرزبوم ارجوب را با تمامی باشان كه زمین رفائیان نامیده میشود. | .13 |
یائیر بن منسّی تمامی مرزبوم ارجوب را تا حدِّ جَشوریان و مَعْكِیان گرفت، و آنها را تا امروز به اسم خود باشان، حَوُّوت یائیر نامید. | .14 |
و جلعاد را به ماكیر دادم. | .15 |
و به رؤبینیان و جادیان، از جلعاد تا وادی اِرنون، هم وسط وادی و هم كنارهاش تا وادی یبُّوق را كه حد بنیعمّون باشد، دادم. | .16 |
و عَرَبَه را نیز و اُرْدُن و كنارهاش را از كِنِّرِتْ تا دریای عربه كه بحرالملح باشد، زیر دامنههای فِسْجَه به طرف مشرق دادم. | .17 |
و در آن وقت به شما امر فرموده، گفتم: «یهُوَه خدای شما این زمین را به شما داده است تا آن را به تصرف آورید؛ پس جمیع مردان جنگیشما مهیا شده، پیش روی برادران خود، بنیاسرائیل، عبور كنید. | .18 |
لیكن زنان و اطفال و مواشی شما، چونكه میدانم مواشی بسیار دارید، در شهرهای شما كه به شما دادم، بمانند، | .19 |
تا خداوند به برادران شما مثل شما آرامی دهد، و ایشان نیز زمینی را كه یهُوَه خدای شما به آنطرف اُرْدُن به ایشان میدهد، به تصرف آورند؛ آنگاه هریكی از شما به ملك خود كه به شما دادم، برگردید.» | .20 |
و در آن وقت یوشع را امر فرموده، گفتم: «هرآنچه یهُوَه، خدای شما، به این دو پادشاه كرده است، چشمان تو دید. پس خداوند با تمامی ممالكی كه بسوی آنها عبور میكنی، چنین خواهد كرد. | .21 |
از ایشان مترسید زیرا كه یهُوَه خدای شماست كه برای شما جنگ میكند.» | .22 |
و در آنوقت نزد خداوند استغاثه كرده، گفتم: | .23 |
« ای خداوند یهُوَه تو به نشان دادن عظمت و دست قوی خود به بندهات شروع كردهای، زیرا كدام خداست در آسمان یا در زمین كه مثل اعمال و جبروت تو میتواند عمل نماید. | .24 |
تمنّا اینكه عبور نمایم و زمین نیكو را كه به آنطرف اُرْدُن است و این كوه نیكو و لُبْنان را ببینم.» | .25 |
لیكن خداوند بخاطر شما با من غضبناك شده، مرا اجابت ننمود و خداوند مرا گفت: «تو را كافی است. بار دیگر درباره این امر با من سخن مگو. | .26 |
به قله فِسْجه برآی و چشمان خود را به طرف مغرب و شمال و جنوب و مشرق بلند كرده، به چشمان خود ببین، زیرا كه از این اُرْدُن نخواهیگذشت. | .27 |
اما یوشع را امر فرموده، او را دلیر و قوی گردان، زیرا كه او پیش این قوم عبور نموده، زمینی را كه تو خواهی دید، برای ایشان تقسیم خواهد نمود.» | .28 |
پس در درّه، در برابر بیتفَغُور توقف نمودیم. | .29 |
← Deuteronomy 3/34 → |