← Acts 15/28 → |
و تنی چند از یهودیّه آمده، برادران را تعلیم میدادند که اگر برحسب آیین موسی مختون نشوید، ممکن نیست که نجات یابید. | .1 |
چون پولُس و برنابا را منازعه و مباحثه بسیار با ایشان واقع شد، قرار بر این شد که پولُس و برنابا و چند نفر دیگر از ایشان نزد رسولان و کشیشان در اورشلیم برای این مسأله بروند. | .2 |
پس کلیسا ایشان را مشایعت نموده از فینیقیّه و سامره عبور کرده، ایمان آوردن امّتها را بیان کردند و همهٔٔ برادران را شادی عظیم دادند. | .3 |
و چون وارد اورشلیم شدند، کلیسا و رسولان و کشیشان ایشان را پذیرفتند و آنها را از آنچه خدا با ایشان کرده بود، خبر دادند. | .4 |
آنگاه بعضی از فرقه فریسیان که ایمان آورده بودند، برخاسته، گفتند، اینها را باید ختنه نمایند و امرکنند که سنن موسی را نگاه دارند. | .5 |
پس رسولان و کشیشان جمع شدند تا در این امر مصلحت بینند. | .6 |
و چون مباحثه سخت شد، پطرس برخاسته، بدیشان گفت، ای برادران عزیز، شما آگاهید که از ایّام اوّل، خدا از میان شما اختیار کرد که امّتها از زبان من کلام بشارت را بشنوند و ایمان آورند. | .7 |
و خدای عارفالقلوب بر ایشان شهادت داد بدین که روحالقدس را بدیشان داد، چنانکه به ما نیز. | .8 |
و در میان ما و ایشان هیچ فرق نگذاشت، بلکه محضِ ایمان دلهای ایشان را طاهر نمود. | .9 |
پس اکنون چرا خدا را امتحان میکنید که یوغی بر گردن شاگردان مینهید که پدران ما و ما نیز طاقت تحمّل آن را نداشتیم، | .10 |
بلکه اعتقاد داریم که محضِ فیضِ خداوند عیسی مسیح نجات خواهیم یافت، همچنان که ایشان نیز. | .11 |
پس تمام جماعت ساکت شده، به برنابا و پولُس گوش گرفتند چون آیات و معجزات را بیان میکردند که خدا در میان امّتها به وساطت ایشان ظاهر ساخته بود. | .12 |
پس چون ایشان ساکت شدند، یعقوب رو آورده، گفت، ای برادران عزیز، مرا گوش گیرید. | .13 |
شمعون بیان کرده است که چگونه خدا اوّل امّتها را تفقّد نمود تا قومی از ایشان به نام خود بگیرد. | .14 |
و کلام انبیا در اینْ مطابق است چنانکه مکتوب است | .15 |
که، بعد از این رجوع نموده، خیمهٔ داود را که افتاده است باز بنا میکنم و خرابیهای آن را باز بنا میکنم و آن را برپا خواهم کرد، | .16 |
تا بقیه مردم طالب خداوند شوند و جمیع امّتهایی که بر آنها نام من نهاده شده است. | .17 |
این را میگویدخداوندی که این چیزها را از بدو عالم معلوم کرده است. | .18 |
پس رأی من این است، کسانی را که از امّتها به سوی خدا بازگشت میکنند زحمت نرسانیم، | .19 |
مگر اینکه ایشان را حکم کنیم که از نجاسات بتها و زنا و حیوانات خفهشده و خون بپرهیزند. | .20 |
زیرا که موسی از طبقات سَلَف در هر شهر اشخاصی دارد که بدو موعظه میکنند، چنانکه در هر سَبَّت در کنایس او را تلاوت میکنند. | .21 |
آنگاه رسولان و کشیشان با تمامی کلیسا بدین رضا دادند که چند نفر از میان خود انتخاب نموده، همراه پولُس و برنابا به انطاکیّه بفرستند، یعنی یهودای ملقّب به برسابا و سیلاس که از پیشوایان برادران بودند. | .22 |
و بدست ایشان نوشتند که رسولان و کشیشان و برادران، به برادرانِ از امّتها که در انطاکیّه و سوریّه و قیلیقیّه میباشند، سلام میرسانند. | .23 |
چون شنیده شد که بعضی از میان ما بیرون رفته، شما را به سخنان خود مشوّش ساخته، دلهای شما را منقلب مینمایند و میگویند که میباید مختون شده، شریعت را نگاه بدارید و ما به ایشان هیچ امر نکردیم. | .24 |
لهذا ما به یک دل مصلحت دیدیم که چند نفر را اختیار نموده، همراه عزیزان خود برنابا و پولُس به نزد شما بفرستیم، | .25 |
اشخاصی که جانهای خود را در راه نام خداوند ما عیسی مسیح تسلیم کردهاند. | .26 |
پس یهودا و سیلاس را فرستادیم و ایشان شما را از این امور زبانی خواهند آگاهانید. | .27 |
زیرا که روحالقدس و ما صواب دیدیم که باری بر شما ننهیم جز این ضروریّات | .28 |
که از قربانیهای بتهاو خون و حیوانات خفه شده و زنا بپرهیزید که هر گاه از این امور خود را محفوظ دارید به نیکویی خواهید پرداخت والسّلام. | .29 |
پس ایشان مرخّص شده، به انطاکیّه آمدند و جماعت را فراهم آورده، نامه را رسانیدند. | .30 |
چون مطالعه کردند، از این تسلّی شادخاطر گشتند. | .31 |
و یهودا و سیلاس چونکه ایشان هم نبی بودند، برادران را به سخنان بسیار، نصیحت و تقویت نمودند. | .32 |
پس چون مدّتی در آنجا بسر بردند، به سلامتی از برادران رخصت گرفته، به سوی فرستندگان خود توجّه نمودند. | .33 |
امّا پولُس و برنابا در انطاکیّه توقفّ نموده، | .34 |
با بسیاری دیگر تعلیم و بشارت به کلام خدا میدادند. | .35 |
و بعد از ایّام چند، پولُس به برنابا گفت، برگردیم و برادران را در هر شهری که در آنها به کلام خداوند اعلام نمودیم، دیدن کنیم که چگونه میباشند. | .36 |
امّا برنابا چنان مصلحت دید که یوحنّای ملقّب به مرقس را همراه نیز بردارد. | .37 |
لیکن پولُس چنین صلاح دانست که شخصی را که از پَمفلیّه از ایشان جدا شده بود و با ایشان در کار همراهی نکرده بود، با خود نبرد. | .38 |
پس نزاعی سخت شد بهحدّی که از یکدیگر جدا شده، برنابا مرقس را برداشته، به قِپْرُس از راه دریا رفت. | .39 |
امّا پولُس سیلاس را اختیار کرد و از برادران به فیض خداوند سپرده شده، رو به سفر نهاد. | .40 |
و از سوریّه و قیلیقیّه عبور کرده، کلیساها را استوار مینمود. | .41 |
← Acts 15/28 → |