← 2Samuel 4/24 → |
و چون پسر شاؤل شنید كه اَبْنیر در حَبْرُونمرده است، دستهایش ضعیف شد، و تمامی اسرائیل پریشان گردیدند. | .1 |
و پسر شاؤل دو مرد داشت كه سردار فوج بودند؛ اسم یكی بَعْنَه و اسم دیگری ریكاب بود، پسران رِمُّون بَئِیرُوتی از بنیبنیامین، زیرا كه بَئیرُوت با بنیامین محسوب بود. | .2 |
و بَئِیرُوتیان به جِتّایم فرار كرده، در آنجا تا امروز غربت پذیرفتند. | .3 |
و یوناتان پسر شاؤل را پسری لنگ بود كه هنگام رسیدن خبر شاؤل و یوناتان از یزْرَعیل، پنج ساله بود، و دایهاش او را برداشته، فرار كرد. و چون به فرار كردن تعجیل مینمود، او افتاد و لنگ شد و اسمش مَفِیبوشَت بود. | .4 |
و ریكاب و بَعْنَه، پسران رمّون بَئِیروتی روانه شده، در وقت گرمای روز به خانۀ اِیشْبُوشَت داخل شدند و او به خواب ظهر بود. | .5 |
پس به بهانهای كه گندم بگیرند، در میان خانه داخل شده، به شكم او زدند و ریكاب و برادرش بَعْنَه فرار كردند. | .6 |
و چون به خانه داخل شدند و او بر بسترش در خوابگاه خود میخوابید، او را زدند و كشتند و سرش را از تن جدا كردند و سرش را گرفته، از راه عَرَبَه تمامی شب كوچ كردند. | .7 |
و سر اِیشْبُوشَت را نزد داود به حَبْرُون آورده، به پادشاه گفتند: «اینك سر دشمنت، اِیشْبُوشَت، پسر شاؤل، كه قصد جان تو میداشت. و خداوند امروز انتقام آقای ما پادشاه را از شاؤل و ذریهاش كشیده است.» | .8 |
و داود ریكاب و برادرش بَعْنَه، پسران رَمّون بَئِیرُوتی را جواب داده، به ایشان گفت: «قسم به حیات خداوند كه جان مرا از هر تنگی فدیه داده است، | .9 |
وقتی كه كسی مرا خبر داده، گفت كه اینك شاؤل مرده است و گمان میبرد كه بشارت میآورد، او را گرفتـه، در صِقْلَغ كشتم، و این اجرت بشارت بود كه به او دادم. | .10 |
پس چند مرتبه زیاده چون مردان شریر، شخص صالح را در خانهاش بر بسترش بكشند، آیا خون او را از دست شما مطالبه نكنم و شما را از زمین هلاك نسازم؟» | .11 |
پس داود خادمان خود را امر فرمود كه ایشان را كشتند و دست و پای ایشان را قطع نموده، بر بِرْكه حَبْرُون آویختند. اما سر اِیشْبُوشَت را گرفته در قبر اَبْنیر در حَبْرُون دفن كردند. | .12 |
← 2Samuel 4/24 → |