← 2Kings 11/25 → |
و چون عَتَلْیا، مادر اَخَزْیا دید كه پسرش مرده است، او برخاست و تمامی خانوادۀ سلطنت را هلاك ساخت. | .1 |
اما یهُوشَبَع دختر یورام پادشاه كه خواهر اَخَزْیا بود، یوآش پسراَخَزْیا را گرفت، و او را از میان پسران پادشاه كه كشته شدند، دزدیده، او را با دایهاش در اطاق خوابگاه از عَتَلْیا پنهان كرد و او كشته نشد. | .2 |
و او نزد وی در خانۀ خداوند شش سال مخفی ماند و عَتَلْیا بر زمین سلطنت مینمود. | .3 |
و در سال هفتم، یهُویاداع فرستاده، یوزباشیهای كریتیان و شاطران را طلبید و ایشان را نزد خود به خانۀ خداوند آورده، با ایشان عهد بست و به ایشان در خانۀ خداوند قسم داد و پسر پادشاه را به ایشان نشان داد. | .4 |
و ایشان را امر فرموده، گفت: «كاری كه باید بكنید، این است: یك ثلث شما كه در سَبَّت داخل میشوید به دیدهبانی خانۀ پادشاه مشغول باشید. | .5 |
و ثلث دیگر به دروازۀ سُوْر و ثلثی به دروازهای كه پشت شاطران است، حاضر باشید، و خانه را دیدهبانی نمایید كه كسی داخل نشود. | .6 |
و دو دستۀ شما، یعنی جمیع آنانی كه در روز سَبَّت بیرون میروید، خانۀ خداوند را نزد پادشاه دیدهبانی نمایید. | .7 |
و هر كدام سلاح خود را به دست گرفته، به اطراف پادشاه احاطه نمایید و هر كه از میان صفها درآید، كشته گردد. و چون پادشاه بیرون رود یا داخل شود، نزد او بمانید.» | .8 |
پس یوزباشیها موافق هر چه یهُویاداع كاهن امر فرمود، عمل نمودند، و هر كدام كسان خود را خواه از آنانی كه در روز سَبَّت داخل میشدند و خواه از آنانی كه در روز سَبَّت بیرون میرفتند، برداشته، نزد یهُویاداع كاهن آمدند. | .9 |
و كاهن نیزهها و سپرها را كه از آن داود پادشاه و در خانۀ خداوند بود، به یوزباشیها داد. | .10 |
و هر یكی از شاطران، سلاح خود را به دست گرفته، از طرفراست خانه تا طرف چپ خانه به پهلوی مذبح و به پهلوی خانه، به اطراف پادشاه ایستادند. | .11 |
و او پسر پادشاه را بیرون آورده، تاج بر سرش گذاشت، و شهادت را به او داد و او را به پادشاهی نصب كرده، مسح نمودند و دستك زده، گفتند: «پادشاه زنده بماند.» | .12 |
و چون عَتَلْیا آواز شاطران و قوم را شنید، نزد قوم به خانۀ خداوند داخل شد. | .13 |
و دید كه اینك پادشاه بر حسب عادت، نزد ستون ایستاده. و سروران و كَرِنّانوازان نزد پادشاه بودند و تمامی قوم زمین شادی میكردند و كَرِنّاها را مینواختند. پس عَتَلْیا لباس خود را دریده، صدا زد كه خیانت! خیانت! | .14 |
و یهُویاداعِ كاهن، یوزباشیها را كه سرداران فوج بودند، امر فرموده، ایشان را گفت: «او را از میان صفها بیرون كنید و هر كه از عقب او برود، به شمشیر كشته شود.» زیرا كاهن فرموده بود كه در خانۀ خداوند كشته نگردد. | .15 |
پس او را راه دادند و از راهی كه اسبان به خانۀ پادشاه میآمدند، رفت و در آنجا كشته شد. | .16 |
و یهُویادع در میان خداوند و پادشاه و قوم عهد بست تا قوم خداوند باشند و همچنین در میان پادشاه و قوم. | .17 |
و تمامی قوم زمین به خانۀ بَعْل رفته، آن را منهدم ساختند و مذبحهایش و تماثیلش را خرد درهم شكستند. و كاهن بَعْل، مَتّان را روبروی مذبحها كشتند و كاهن ناظران بر خانۀ خداوند گماشت. | .18 |
و یوزباشیها و كریتیان و شاطران و تمامی قوم زمین را برداشته، ایشان پادشاه را از خانۀ خداوند به زیر آوردند و به راه دروازۀ شاطران به خانۀ پادشاه آمدند و او بر كرسی پادشاهان بنشست. | .19 |
و تمامی قوم زمینشادی كردند و شهر آرامی یافت و عَتَلْیا را نزد خانۀ پادشاه به شمشیر كشتند. | .20 |
و چون یوآش پادشاه شد، هفت ساله بود. | .21 |
← 2Kings 11/25 → |