Zechariah 2/14   

در رؤیای دیگری مردی را دیدم که یک فیتۀ اندازه گیری در دست داشت. .1
از او پرسیدم: «کجا می روی؟» او جواب داد: «برای اندازه گیری شهر اورشلیم میروم و می خواهم ببینم که عرض و طول آن چقدر است.» .2
آنگاه فرشته ای که با من صحبت می کرد به استقبال فرشتۀ دیگری که به طرف او می آمد، رفت. .3
فرشتۀ دومی به اولی گفت: «بشتاب و به آن جوانی که فیتۀ اندازه گیری در دست دارد بگو که اورشلیم آنقدر از انسان و حیوان پُر می شود که ضرورت به دیوار نمی باشد.» .4
خداوند می فرماید: «من دیوار آتشینی دورادور شهر بوده و با تمام شکوه و جلال خود در آن ساکن می شوم.» .5
خداوند به قوم برگزیدۀ خود می فرماید: «من شما را به همه جا پراگنده ساختم، اما حالا ای کسانی که در بابل در حال تبعید بسر می برید، فرار کنید و به سهیون برگردید.» .6
خداوند به قوم برگزیدۀ خود می فرماید: «من شما را به همه جا پراگنده ساختم، اما حالا ای کسانی که در بابل در حال تبعید بسر می برید، فرار کنید و به سهیون برگردید.» .7
خداوند قادر مطلق مرا مأمور ساخت تا به مقابلۀ اقوامی که بر شما ظلم کرده اند، بروم. هر کسی که به شما آزار برساند در حقیقت به خداوند آزار می رساند، زیرا شما مثل مردمک چشم خداوند هستید. .8
خداوند، خودش با آن ها می جنگد و آن ها توسط غلامان خود غارت می شوند. آنگاه همه می دانند که خداوند قادر مطلق مرا فرستاده است. .9
خداوند می فرماید: «ای دختر سهیون آواز بخوان و خوشی کن، زیرا من می آیم و در بین شما ساکن می شوم.» .10
در آن روز اقوام زیادی به خداوند ملحق گردیده قوم برگزیدۀ او می شوند و خداوند خودش در بین شما ساکن می شود و آنگاه می دانید که خداوند قادر مطلق مرا پیش شما فرستاده است. .11
خداوند بار دیگر یهودا را مِلک خاص خود در سرزمین مقدس قرار داده و اورشلیم را به شهر خود بر می گزیند. .12
ای تمامی مردم، در حضور خداوند خاموش باشید، خداوند از مسکن مقدس خود برخاسته می آید. .13

  Zechariah 2/14