← SongOfSongs 7/8 → |
ای شاهدخت من، پاهایت در کفشها چه زیب دارند. ساقهای خوشتراش تو مثل جواهراتی اند که با دست هنرمند ماهری تراشیده شده باشند. | .1 |
ناف تو مانند جام گِردی است که همیشه پُر از شراب گوارا باشد. مثل خوشۀ گندم میان سوسنها. | .2 |
پستانهایت همچون دو آهو بچۀ دوگانگی هستند. | .3 |
گردنت برجی از عاج است و چشمانت بسان حوض شهر حِشبون کنار دروازۀ بیت ربیم. بینی ات به قشنگی برج لبنان است که بر سر راه دمشق قرار دارد. | .4 |
سرت مثل کوه کَرمَل برافراشته و زلفانت همچون ارغوان معطر اند. پادشاهان اسیر حلقه های گیسویت می باشند. | .5 |
ای محبوبۀ من، تو چقدر زیبا و دلکش و چه شیرین و قشنگ هستی. | .6 |
قامتی رسا بسان نهال خرما و پستان هائی همچون خوشه های خرما داری. | .7 |
گفتم: «از این درخت خرما بالا می روم و میوه هایش را می چینم.» پستانهایت مانند خوشه های انگور اند و بوی نَفَس تو مثل بوی گوارای سیب است. | .8 |
بوسه هایت همچون بهترین شرابها است که از لب و دندان تو جاری می شوند و خفتگان را به زبان می آورد. | .9 |
من به محبوبم تعلق دارم و او مشتاق من است. | .10 |
بیا ای محبوب من تا به دشت و صحرا برویم و شب را در دهکده ای بسر بریم | .11 |
و صبح وقت برخیزیم و سری به تاکستانها بزنیم تا ببینیم که آیا تاکهای انگور گل کرده و گلهای شان شگفته اند؟ ببینیم که آیا درختان انار شگوفان شده اند؟ در آنجا محبت خود را به تو تقدیم می کنم. | .12 |
مِهر گیاهها عطر خود را می افشانند و نزدیک دروازه های ما انواع میوه های گوارا وجود دارند. من همه چیزهای لذیذِ تازه و کهنه را برای تو ای محبوب من، جمع کرده ام. | .13 |
← SongOfSongs 7/8 → |