Psalms 88/150   

ای خداوند، خدای نجات من، در روز نزد تو فریاد می کنم و در هنگام شب ناله و زاری. .1
دعای من به حضور تو برسد و به نالۀ من گوش خود را فرا گیر. .2
رنج و مصیبت جانم را به لب رسانده و زندگی ام به قبر نزدیک گردیده است. .3
مردم مرا در جملۀ مُردگان می شمارند و مثل یک فردِ بی قوّت گشته ام. .4
در میان مُردگان گمنام و مثل کشته شدگانی هستم که در قبر آرمیده اند، که ایشان را دیگر به یاد نخواهی آورد و از پناه تو جدا گردیده اند. .5
مرا در اعماق موت قرار داده ای و در تاریکی مطلق. .6
خشم تو بر من سنگینی می کند و همۀ امواج تو مرا در بر گرفته است. .7
دوستانم را از من دور کرده و مرا در نظر ایشان منفور ساخته ای. در قید و بند گرفتارم و راه گریز برایم نیست. .8
چشمانم از خواری و پستی تار گردیده است. ای خداوند، هر روز بدربار تو زاری می کنم و دست دعای من بسوی تو بلند است. .9
آیا برای مُردگان معجزه می کنی؟ آیا مُردگان برخاسته تو را ستایش می کنند؟ .10
آیا رحمت تو در قبر بیان می گردد و وفاداری تو در گودال نیستی؟ .11
آیا معجزات تو در ظلمت یاد می گردد و عدالت تو در مکان فراموشی؟ .12
اما من نزد تو ای خداوند فریاد برآورده و صبحگاهان بدربار تو دعا می کنم. .13
ای خداوند، چرا جان مرا ترک کرده و روی خود را از من پنهان می کنی؟ .14
من از طفولیت بینوا و مشرف به مرگ بوده ام. خوف و ترس تو بر من قرار گرفته و حیران و سرگردان شده ام. .15
غضب تو بر من گذشته و خوف های تو مرا هلاک ساخته است. .16
مثل سیلاب دورادور مرا گرفته و تمامی روز مرا از هر سو احاطه نموده اند. .17
دوستان و عزیزانم را از من دور کرده و ظلمت را یار و یاور من ساخته ای. .18

  Psalms 88/150