Psalms 63/150   

ای خدا، تو خدای من هستی. در سحر تو را می جویم. در زمینِ خشک و تشنه و بی آب، جان من تشنۀ تو است و تمام وجودم مشتاق تو. .1
در جایگاه مقدست تو را نگریستم تا قوّت و جلال تو را ببینم. .2
چونکه رحمت تو از خودِ زندگی بهتر است، پس لبهای من تو را ستایش می کند. .3
تا که زنده ام تو را شکر و سپاس خواهم گفت و دستهای خود را به نام تو بلند خواهم کرد. .4
جان من سیر می شود، چنانچه از غذای چرب و لذیذ و زبانم با خوشی تو را ستایش می کند. .5
وقتی که در بستر خود می روم، تو را یاد می کنم و در هنگام شب به تو می اندیشم. .6
زیرا تو مددگار من بوده ای و در سایۀ بالهای تو سرود شادمانی را می سرایم. .7
جان من جدا از تو نیست و دست راست تو از من حمایت می کند. .8
اما آنانی که قصد کشتنم را دارند، هلاک می گردند و در قعر جهنم فرو می روند. .9
آن ها با شمشیر کشته می شوند و طعمۀ شغالها می گردند. .10
اما پادشاه در خدا شادمانی می کند و هر کسی که نام خدا را اقرار کند سرفراز می شود، زیرا دهان دروغگویان بسته می گردد. .11

  Psalms 63/150