← Psalms 41/150 → |
خوشا به حال کسی که در فکر مردمان مسکین و بینوا است. خداوند او را در روز مصیبت می رهاند. | .1 |
خداوند از او حمایت می کند و او را زنده نگاه می دارد. او در زمین مبارک بوده و از شر دشمنانش در امان می ماند. | .2 |
خداوند او را در بستر بیماری تقویت می کند و صحت و سلامتی از دست رفته اش را به او بر می گرداند. | .3 |
من گفتم: «ای خداوند، بر من رحم کن. جان مرا شفا ده، زیرا نسبت به تو گناه ورزیده ام.» | .4 |
دشمنانم دربارۀ من می گویند: «چه وقت می میرد و نامش از صفحۀ زندگی محو می شود؟» | .5 |
اگر برای دیدن من بیایند، حرفهای بیهوده می زنند و در دل خود افکار شرارت آمیز را سنجیده و بعد آنرا به دیگران پخش می کنند. | .6 |
همۀ دشمنانم با یکدیگر در مورد من سخن چینی می کنند و برای من بدی می اندیشند. | .7 |
می گویند: «به مرض کشنده ای گرفتار است و به سلامتی از بستر بیماری بر نمی خیزد.» | .8 |
حتی دوست صمیمی ام که به او اعتماد زیادی داشتم و نان و نمک مرا خورده، بر ضد من برخاسته است. | .9 |
ولی تو ای خداوند، بر من رحم فرموده، مرا از بستر بیماری بلند کن تا دشمنانم را مجازات کنم. | .10 |
از این می دانم که تو از من راضی هستی، چون دشمنم دیگر بر من سرافرازی نمی کند. | .11 |
تو مرا به خاطر درستکاری ام حفظ می کنی و در حضور خود برای همیشه می پذیری. | .12 |
متبارک باد خداوند، خدای اسرائیل! از ازل تا به ابد. آمین و آمین! | .13 |
← Psalms 41/150 → |