John 7/21   

بعد از آن عیسی در جلیل مسافرت می کرد. او نمی خواست در یهودیه باشد چون یهودیان قصد داشتند او را بکشند. .1
همینکه عید یهودیان یعنی عید سایبانها نزدیک شد، .2
برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک کن و به یهودیه برو تا پیروان تو کارهایی را که می کنی ببینند. .3
کسی که می خواهد مشهور شود کارهای خود را پنهانی انجام نمی دهد، تو که این کارها را می کنی بگذار تمام دنیا تو را ببینند.» .4
چونکه برادرانش هم به او ایمان نداشتند. .5
عیسی به ایشان گفت: «هنوز وقت من نرسیده است، اما برای شما هر وقت مناسب است. .6
دنیا نمی تواند از شما متنفر باشد، اما از من نفرت دارد، زیرا من دربارۀ آن شهادت می دهم که کارهایش بد است. .7
شما برای این عید بروید. من فعلاً نمی آیم زیرا هنوز وقت من کاملاً نرسیده است.» .8
عیسی این را به آنها گفت و در جلیل ماند. .9
بعد از آنکه برادرانش برای عید به اورشلیم رفتند، خود عیسی نیز به آنجا رفت ولی نه آشکارا بلکه پنهانی. .10
یهودیان در ایام عید به دنبال او می گشتند و می پرسیدند: «او کجاست؟» .11
در میان مردم دربارۀ او گفتگوی زیادی وجود داشت. بعضی می گفتند: «او آدم خوبی است.» و دیگران می گفتند: «نه، او مردم را گمراه می سازد.» .12
اما به علت ترس از یهودیان، هیچ کس دربارۀ او بطور واضع چیزی نمی گفت. .13
در بین عید، عیسی به عبادتگاه آمد و به تعلیم دادن پرداخت. .14
یهودیان با تعجب می گفتند: «این شخص که هرگز تعلیم نیافته است، چگونه نوشته ها را می داند؟» .15
عیسی در جواب ایشان گفت: «آنچه من تعلیم می دهم از خود من نیست، بلکه از طرف کسی است که مرا فرستاده است. .16
کسی که میخواهد ارادۀ او را انجام دهد خواهد دانست که تعالیم من از جانب خداست یا من فقط از خود سخن می گویم. .17
هرکه از خود سخن بگوید طالب جاه و جلال برای خود می باشد. اما کسی که طالب جلال فرستندۀ خود باشد، آدمی است صادق و در او ناراستی نیست. .18
مگر موسی شریعت را به شما نداد ـ شریعتی که هیچ یک از شما آن را عمل نمی کند؟ چرا می خواهید مرا بکشید؟» .19
مردم در جواب گفتند: «تو دیوانه هستی. چه کسی می خواهد تو را بکشد؟» .20
عیسی جواب داد: «من یک کار کرده ام و همۀ شما از آن تعجب کرده اید. .21
موسی حکم مربوط به سنت را به شما داد (هر چند از موسی شروع نشد بلکه از اجداد قوم) و شما در روز سَبَت پسران خود را سنت می کنید. .22
پس اگر پسران خود را در روز سَبَت سنت می کنید تا شریعت موسی شکسته نشود، چرا به این دلیل که من در روز سَبَت به یک انسان سلامتی کامل بخشیدم بر من خشمگین شده اید؟ .23
از روی ظاهر قضاوت نکنید، بلکه در قضاوت های خود با انصاف باشید.» .24
پس بعضی از مردم اورشلیم گفتند: «آیا این همان کسی نیست که می خواهند او را بکشند؟ .25
ببینید، او در اینجا بطور آشکار صحبت می کند و آن ها چیزی به او نمی گویند. آیا حکمرانان ما واقعاً قبول دارند که او مسیح وعده شده است؟ .26
با وجود این ما همه می دانیم که این مرد اهل کجا است، اما وقتی مسیح ظهور کند هیچکس نخواهد دانست که او اهل کجاست.» .27
از این رو وقتی عیسی در عبادتگاه تعلیم می داد با صدای بلند گفت: «شما مرا می شناسید و می دانید که اهل کجا هستم. ولی من به دلخواه خود نیامده ام زیرا فرستندۀ من حق است و شما او را نمی شناسید. .28
اما من او را می شناسم زیرا از جانب او آمده ام و او مرا فرستاده است.» .29
در این وقت آن ها خواستند او را دستگیر کنند، اما هیچکس دست به طرف او دراز نکرد، زیرا وقت او هنوز نرسیده بود. .30
ولی عدۀ زیادی به او ایمان آوردند و می گفتند: «آیا وقتی مسیح ظهور کند از این شخص بیشتر معجزه می نماید؟» .31
فریسی ها آنچه را که مردم دربارۀ او بطور پنهانی می گفتند شنیدند. پس آن ها و سران کاهنان نگهبانی را فرستادند تا عیسی را توقیف کنند. .32
آنگاه عیسی گفت: «فقط مدت کوتاهی با شما خواهم بود و بعد به نزد کسی که مرا فرستاده است خواهم رفت. .33
شما به دنبال من خواهید گشت، اما مرا نخواهید یافت و به جائی که من خواهم بود شما نمی توانید بیائید.» .34
پس یهودیان به یکدیگر گفتند: «کجا می خواهد برود که ما نتوانیم او را پیدا کنیم؟ آیا می خواهد پیش کسانی برود که در میان یونانیان پراگنده هستند و به یونانیان تعلیم دهد؟ .35
او می گوید: به دنبال من خواهید گشت اما مرا نخواهید یافت و به جائی که من خواهم بود شما نمی توانید بیائید. مقصد او از این حرف چیست؟» .36
در آخرین روز که مهمترین روز عید بود عیسی ایستاد و با صدای بلند گفت: «اگر کسی تشنه است پیش من بیاید و بنوشد. .37
چنانکه کلام خدا می فرماید: نهرهای آب زنده از درون آن کسی که به من ایمان بیاورد جاری خواهد گشت.» .38
این سخنان را دربارۀ روح القدس، که به مؤمنین او داده خواهد شد، گفت و چون هنوز عیسی جلال نیافته بود، روح القدس عطا نشده بود. .39
بسیاری از کسانی که این سخن را شنیدند گفتند: «این مرد واقعاً همان پیامبر وعده شده است.» .40
دیگران گفتند: «او مسیح است.» و عده ای هم گفتند: «آیا مسیح از جلیل ظهور می کند؟ .41
مگر کلام خدا نمی گوید که مسیح از خاندان داود و اهل دهکدۀ داود یعنی بیت لِحِم ظهور می کند؟» .42
به این ترتیب دربارۀ او در میان جمعیت دو دستگی بوجود آمد. .43
عده ای خواستند او را دستگیر کنند، اما هیچ کس به طرف او دست دراز نکرد. .44
بعد از آن نگهبانان پیش سران کاهنان و پیروان فرقۀ فریسی برگشتند. آن ها از نگهبانان پرسیدند: «چرا او را نیاوردید؟» .45
نگهبانان جواب دادند: «تا به حال هیچ کس مانند این مرد سخن نگفته است.» .46
فریسی ها در جواب گفتند: «آیا او شما را هم گمراه کرده است؟ .47
آیا کسی از رؤسا و فریسی ها به او گرویده است؟ .48
و اما این آدم هائی که از شریعت بی خبرند، خدا زده هستند!» .49
نیقودیموس، که در شب به دیدن عیسی آمده بود و یکی از آن ها بود، از آن ها پرسید: .50
«آیا شریعت به ما اجازه می دهد سر کسی حکم کنیم بدون آنکه به سخنان او گوش دهیم و بدانیم چه کار کرده است؟» .51
*** POSSIBLE ERROR IN BIBLE, TEXT MISSING HERE *** .52

  John 7/21