← Jeremiah 7/52 → |
خداوند به ارمیا فرمود: | .1 |
«به دَم دروازۀ عبادتگاه بایست این پیام را به مردم اعلام کن: ای مردم یهودا و ای کسانی که در خانۀ خداوند برای عبادت وارد می شوید، | .2 |
به کلام خداوند قادر مطلق، خدای اسرائیل گوش بدهید که می فرماید: روش و کردار تان را اصلاح کنید، آنگاه من به شما موقع می دهم تا در اینجا ساکن باشید. | .3 |
فریب سخنان دروغ را نخورید که می گویند: «عبادتگاه خداوند، عبادتگاه خداوند، عبادتگاه خداوند این است.» | .4 |
اگر براستی رفتار و کردار تان را تغییر بدهید، از روی انصاف با یکدیگر معامله کنید، | .5 |
به بیگانگان و یتیمان و بیوه زنان ظلم ننمائید، خون بیگناهان را نریزید و از پیروی خدایان دیگر که بجز ضرر و زیان، فایدۀ دیگری برای تان ندارد، دست بردارید، | .6 |
آنوقت من به شما اجازه می دهم در این سرزمینی که به اجداد شما برای همیشه بخشیده ام ساکن باشید. | .7 |
اما شما به سخنان دروغ که منفعتی برای تان ندارد، اتکاء می کنید. | .8 |
دست به دزدی می زنید، مرتکب قتل و زنا می شوید، قسم دروغ می خورید، به بتِ بعل هدیه تقدیم می کنید و خدایان بیگانه را که نمی شناسید، می پرستید. | .9 |
بعد به این خانه که به نام من یاد می شود، می آئید و در حضور من می ایستید و می گوئید: «ما محفوظ و در امان هستیم!» باز می روید دوباره به همان اعمال زشت دست می زنید. | .10 |
آیا این خانه ای که به اسم من نامیده می شود در نظر شما مخفی گاه دزدان است؟ بدانید که من ناظر همه اعمال شما هستم. | .11 |
به شهر شیلوه که در آنجا اولین عبادتگاه من واقع بود، بروید و ببینید که بخاطر شرارت مردم اسرائیل با آن چه کردم. | .12 |
حالا با وجودیکه مرتب با شما سخن گفتم و هُشدار دادم، شما نشنیدید. شما را فراخواندم، اما جواب ندادید و همچنان به کارهای زشت تان ادامه دادید. | .13 |
بنابران، من بر سر این عبادتگاه که به نام من یاد می شود، یعنی همین جائی که به پدران تان دادم و شما به آن دل بسته اید، همان بلائی را می آورم که بر سر شیلوه آوردم. | .14 |
و همانطوریکه برادران افرایمی شما را از حضور خود راندم، شما را هم می رانم.» | .15 |
پس تو ای ارمیا، دیگر برای این مردم دعا نکن، بخاطر آن ها گریه و زاری مکن و پیش من از آن ها شفاعت منما، زیرا من قبول نمی کنم. | .16 |
مگر نمی بینی که آن ها در شهرهای یهودا و کوچه های اورشلیم به چه کارهائی دست می زنند؟ | .17 |
کودکان هیزم جمع می کنند، پدران شان آتش می افروزند، زنها خمیر می کنند و برای ملکۀ آسمان نان می پزند و برای خدایان دیگر هدایای نوشیدنی تقدیم می کنند و مرا خشمگین می سازند. | .18 |
آیا این کارهای شان ضرری به من می رساند؟ نه، آن ها فقط به خود لطمه می زنند و خود را رسوا می سازند. | .19 |
بنابران من، خداوند متعال، با آتش خشم و غضب خود این خانه را با انسان، حیوان، درختان، کشتزارها و محصولات زمین می سوزانم و هیچ کسی نمی تواند آن را خاموش سازد. | .20 |
خداوند قادر مطلق، خدای اسرائیل چنین می فرماید: «هدیه های سوختنی را با قربانی های تان یکجا کرده همه را بخورید، | .21 |
زیرا روزی که اجداد شما را از مصر بیرون آوردم و با آن ها سخن گفتم و احکام خود را به آن ها دادم، از آن ها نخواستم که برای من هدیه و قربانی بیاورند، | .22 |
اما امر کردم که از احکام من پیروی کنند تا من خدای شان باشم و آن ها قوم برگزیدۀ من. و فقط راهی را که من نشان می دهم دنبال نمایند تا خیر و خوبی ببینند. | .23 |
اما آن ها از امر من اطاعت نکردند و به کلام من گوش ندادند، بلکه با سرسختی به راه خود رفتند و وضع شان بدتر از پیشتر شد. | .24 |
از همان روزی که اجداد تان از مصر خارج شدند تا به امروز بندگان خود، یعنی انبیاء را هر روز پیش شما فرستادم، | .25 |
ولی کسی نه به سخنان شان گوش داد و نه توجهی کرد، بلکه زیادتر سخت دل شدند و به کارهای بدتر از آنکه پدران شان کردند، دست زدند. | .26 |
پس آنچه را به تو می گویم برای آن ها بیان کن، اما آن ها به تو گوش نمی دهند. تو آن ها را فراخوان، ولی توقع نداشته باش که آن ها جواب بدهند. | .27 |
بگو اینها قومی هستند که از امر خداوند، خدای خود اطاعت نمی کنند و نمی خواهند اصلاح شوند. راستی و صداقت از بین رفته است و کسی هم حرفی از راستی نمی زند. | .28 |
ای مردم اورشلیم، موهای تان را بتراشید و دور بیندازید. بر بلندیها بالا شوید و گریه و نوحه کنید، زیرا شما آتش خشم مرا برافروختید و من خداوند، شما را طرد کرده ام.» | .29 |
خداوند می فرماید: «مردم یهودا کارهای زشتی در برابر چشمان من کرده اند و در این عبادتگاهی که به اسم من نامیده می شود، بت پرستی کردند و آن را نجس ساختند. | .30 |
در وادی بنی حنوم رفتند و در آنجا قربانگاهی بنام توفَت ساختند تا پسران و دختران خود را که من نه امر کرده بودم و نه حتی از خاطرم گذشته بود، در آتش بسوزانند و قربانی کنند. | .31 |
بنابران، روزی می رسد که آنجا را توفَت یا وادی بنی حنوم نمی گویند، بلکه بنام وادی قتل یاد خواهد شد، زیرا در آنجا اجساد زیادی را دفن می کنند که دیگر جائی باقی نمی ماند. خداوند چنین فرموده است. | .32 |
اجساد این قوم خوراک مرغان هوا و حیوانات زمین می شود و هیچ کسی زنده نمی ماند که آن ها را براند. | .33 |
من به آواز خوشی و صدای شاد عروس در شهرهای یهودا و کوچه های اورشلیم خاتمه می دهم و این سرزمین را به ویرانه ای تبدیل می کنم.» | .34 |
← Jeremiah 7/52 → |