← Jeremiah 15/52 → |
بعد خداوند به من فرمود: «اگر موسی و سموئیل هم در حضور من می ایستادند و برای این قوم شفاعت می نمودند، بر آن ها رحم نمی کردم. آن ها را از نظر من دور کن و بگذار که بروند! | .1 |
هرگاه بپرسند که کجا بروند. بگو که خداوند چنین می فرماید: کسیکه مستوجب مرگ است بسوی مرگ، آنکه باید با شمشیر کشته شود بسوی شمشیر، هر کسیکه باید از قحطی بمیرد، بسوی قحطی و هر که سزاوار اسارت است بسوی اسارت. | .2 |
من چهار نوع بلا را بر آن ها نازل می کنم: شمشیر را برای کشتن آن ها، سگها را برای دریدن آن ها، مرغان هوا را برای خوردن گوشت آن ها و حیوانات وحشی را برای خوردن و هلاکت آن ها. خداوند چنین فرموده است. | .3 |
من آن ها را بخاطر کارهای زشتی که منسی، پسر حزقیا، پادشاه یهودا در اورشلیم کرد چنان جزای سختی می دهم که تمام ممالک جهان از شنیدن آن به وحشت بیفتند.» | .4 |
خداوند می فرماید: «ای مردم اورشلیم، چه کسی بر شما رحم می کند؟ چه کسی برای شما می گرید و چه کسی از احوال شما می پرسد؟ | .5 |
چون شما مرا ترک کردید و از من روگردان شدید، بنابران، من هم دست خود را دراز می کنم تا شما را از بین ببرم و نمی توانم بر شما رحم کنم. | .6 |
من شما را دَم دروازه های شهرهای تان غربال می کنم و همۀ تان را بی اولاد ساخته از بین می برم، زیرا از اعمال بد تان دست نکشیدید. | .7 |
تعداد بیوه زنان تان مثل ریگ دریا زیاد می شود. هنگام ظهر مرگ ناگهانی را بر جوانان تان می آورم، مادران شان را داغدار می سازم و ترس و وحشت را بر آن شهر می آورم. | .8 |
زنی که صاحب هفت طفل است از غم و غصه بحال مرگ می افتد. آفتاب حیات او پیش از وقت، غروب می کند و خجل و رسوا می شود. بقیۀ آن ها را با شمشیر دشمن هلاک می سازم.» خداوند فرموده است. | .9 |
وای بحال من که چه انسان بدبختی هستم. ای کاش مادرم هرگز مرا بدنیا نمی آورد. به هر جا که می روم باید با هر کس جنگ و مجادله کنم. نه به کسی قرض داده ام و نه از کسی قرض گرفته ام، با اینهم همه نفرینم می کنند. | .10 |
خداوند فرمود: «به یقین من زندگی ترا بهتر می سازم تا دشمنانت در هنگام سختی محتاج به کمک تو شوند. | .11 |
هیچ کسی نمی تواند یک شئی آهنی، مخصوصاً آهن کشورهای شمال را که با برنج مخلوط شده است، بشکند. | .12 |
بخاطر گناهانی که در تمام این سرزمین مرتکب شده اید، ثروت و گنج های تان را رایگان و بعنوان غنیمت به دشمنان می دهم. | .13 |
شما را وادار می سازم که در کشورهای بیگانه خدمت دشمنان را بکنید، زیرا آتش خشم مرا برافروخته اید و شعلۀ آن شما را می سوزاند.» | .14 |
من گفتم: «ای خداوند، تو همه چیز را می دانی، پس مرا بیاد آور. به من کمک کن و انتقام مرا از ستمگارانم بگیر. در مورد آن ها که می خواهند مرا بکشند صبور نباش و بدان که بخاطر تو متحمل اینهمه خواری و حقارت شده ام. | .15 |
کلام ترا شنیدم، هر کلمۀ آنرا بخاطر سپردم و به قلب و روح من فرحت بخشید، زیرا ای خداوند قادر مطلق، من نام ترا بر خود دارم. | .16 |
در مجالس مردم خوشگذران شرکت نکرده ام، بلکه به امر تو گوشۀ تنهائی را اختیار نمودم و گناهان آن ها مرا خشمناک ساخت. | .17 |
چرا دردهای من آرام نمی گیرند و چرا زخم های من علاج ناپذیر اند و التیام نمی یابند؟ آیا می خواهی مرا مثل تشنه ای که به امید آب به جوی خشک می رود، ناامید سازی؟» | .18 |
خداوند در جواب من فرمود: «اگر بسوی من بازگردی، من هم ترا می پذیرم و می توانی مرا خدمت نمائی. اگر سخنان بیهوده را بر زبان نیاوری و سنجیده حرف بزنی، می توانی پیام مرا به مردم برسانی. آنگاه به تو رجوع می کنند و تو دنبال آن ها نخواهی رفت. | .19 |
من ترا در برابر این مردم مانند یک دیوار محکم برنجی می سازم. آن ها با تو می جنگند، ولی تو بر آن ها غالب می شوی، زیرا من، خداوند که با تو هستم، ترا محافظت می کنم و نجات می دهم. | .20 |
از دست افراد شریر آزادت می کنم و از چنگ مردم ستمگر رهایت می سازم.» | .21 |
← Jeremiah 15/52 → |