← Isaiah 21/66 → |
این پیام برای بابل است: لشکری از بیابان، سرزمین هولناک همچون گِردباد بیابانی بر بابل هجوم می آورد. | .1 |
رؤیای وحشتناکی دیدم که خیانتکاران خیانت می کنند و تاراجگران تاراج. ای سپاه عیلام حمله ببر! ای لشکر مِدیان محاصره کن! خدا به ناله های آنهائی که اسیر مردم بابل هستند، خاتمه می دهد. | .2 |
آن چیزی که در رؤیا دیدم و شنیدم، دردی مانند درد زایمان در تمام وجودم تولید کرده است که پیچ و تابم می دهد و مدهوشم می کند. | .3 |
دلم می تپد و از ترس می لرزم. در انتظار یک شب آرام بودم، ولی بجای آرامش، وحشت سراسر وجودم را فرا گرفته است. | .4 |
در رؤیا دیدم که خانه فرش و سُفره مهیا است و همه مصروف خوردن و نوشیدن اند. ناگهان فرمان آمد: «ای سرکردگان سپاه، برخیزید با سپرهای تان آماده شوید!» | .5 |
آنگاه خداوند به من فرمود: «برو پهره ای بگمار تا هر چه را که می بیند اطلاع بدهد. | .6 |
وقتی ببیند که سواران جوره جوره بر اسپ و خر و شتر می آیند، بدقت متوجه آن ها باشد.» | .7 |
پهره داری را که تعیین کرده بودم صدا کرد: «آقا، روز و شب در اینجا پهره دادم، | .8 |
اینک مردم را می بینم که جوره جوره بر اسپ و خر و شتر سوار هستند و به این سو می آیند.» در این وقت صدائی آمد و گفت: «بابل سقوط کرد! همه بتها به زمین افتادند و ذره ذره شدند.» | .9 |
ای قوم برگزیدۀ من اسرائیل، که مانند گندم کوبیده و غربال شدید، به این خبری که از جانب خداوند قادر مطلق، خدای اسرائیل برای شما اعلام می کنم گوش بدهید. | .10 |
این پیام برای ادوم است: کسی از ادوم به من صدا می کند: «ای پهره دار از شب چه خبر است؟ شب چه وقت تمام می شود؟» | .11 |
من جواب دادم: «بزودی صبح می شود، ولی در پی آن دوباره شب می آید. اگر سوال بیشتری دارید بیائید، برگردید و بپرسید.» | .12 |
این پیام برای عربستان است: ای قافلۀ دَدانی ها، در بیابان خشک عربستان خیمه بزنید. | .13 |
برای تشنگان آب بیاورید و ای مردم تیما، به فراریان غذا بدهید، | .14 |
زیرا آن ها از دم شمشیر و کمانِ کشیده و خطر جنگ فرار کرده اند. | .15 |
خداوند به من چنین فرمود: «پوره بعد از یک سال، عظمت و شوکت قبیلۀ قیدار از بین می رود. | .16 |
از تیراندازان شجاع آن ها فقط چند نفر باقی می ماند. من که خداوند، خدای اسرائیل هستم این را می گویم.» | .17 |
← Isaiah 21/66 → |