← Isaiah 15/66 → |
این است پیام خدا برای موآب: «شهرهای عار و قیرِ موآب در یک شب ویران می شوند. | .1 |
در دیبون مردم موآب به بتخانه ها برای عزاداری رفته اند و بخاطر نِبو و میدِبا شیون و گریه می کنند. همۀ مردم سر و ریش خود را تراشیده | .2 |
لباس ماتم پوشیده اند و در کوچه ها، سر بامها و چهارراهی ها ناله می کنند و اشک می ریزند. | .3 |
مردم شهرهای حِشبون و اَلِعالَه هم ناله و گریه را سرداده اند و صدای گریۀ شان تا به یاهز به گوش می رسد. حتی مردان مسلح موآب هم می گریند و از ترس می لرزند. | .4 |
دلم برای موآب ناله می کند. مردم آن به صوغر و عِجلَت شَلیشه فرار می کنند. بعضی از آن ها گریه کنان بر فراز لُوحِیت می روند و آواز گریۀ آن ها بخاطر ویرانی سرزمین شان در طول راه حورونایم شنیده می شود. | .5 |
جویهای نِمریم خشک و سبزه های کنار آن ها پژمرده شده، گیاه از بین رفته و هیچ چیز سبز باقی نمانده است. | .6 |
مردم با مال و اندوختۀ خود از راه وادی بیدها فرار می کنند. | .7 |
از تمام سرحدات موآب صدای گریه و شیون شنیده می شود و آواز نالۀ مردم تا اَجلایم و بئرایلیم رسیده است. | .8 |
با آنکه آب دریای دیبون از خون سرخ شده است، اما خدا بلاهای بیشتری بر مردم دیبون می آورد و آن عده از موابی های هم که فرار کرده و باقی مانده اند با دندان و پنجال شیر کشته می شوند. | .9 |
← Isaiah 15/66 → |