Hebrews 11/13   

ایمان اطمینانی است به چیزهایی که به آن امیدواریم و اعتقادی است به چیزهایی که نمی بینیم. .1
از راه ایمان بود که مردم در ایام گذشته پیش خدا قبول شدند. .2
از راه ایمان، ما می فهمیم که کائنات چگونه با کلام خدا خلقت یافت، به طوری که آنچه دیده می شود از چیزهای نادیدنی به وجود آمد. .3
و ایمان باعث شد که قربانی هابیل بیشتر از قربانی قائن منظور خدا گردد و او با آن ایمان در حضور خدا عادل شمرده شد، زیرا خدا هدایای او را قبول فرمود و اگرچه او مرده است، ولی هنوز به وسیلۀ ایمان خود با ما سخن می گوید. .4
از راه ایمان «خنوخ» بدون چشیدن طعم مرگ به زندگی دیگر انتقال یافت. اثری از او یافت نشد، زیرا خدا او را بُرده بود چون پیش از آنکه به زندگی دیگر انتقال یابد، کلام خدا دربارۀ او شهادت داده گفته بود که او خدا را خشنود ساخته است .5
و بدون ایمان محال است که انسان خدا را خشنود سازد، زیرا هر کس به سوی خدا می آید، باید ایمان داشته باشد که او هست و به جویندگان خود اجر می دهد. .6
وقتی نوح اخطارهای خدا را دربارۀ امور آینده که او هنوز نتوانسته بود ببیند شنید، از روی ایمان از خدا اطاعت کرد و برای نجات خانوادۀ خویش کشتی ای ساخت. به این وسیله سر دنیا حکم داد و عدالت را که از راه ایمان حاصل می شود به دست آورد. .7
ایمان باعث شد که وقتی ابراهیم امر خدا را در مورد رفتن به سرزمینی که قرار بود بعدها مالک آن بشود شنید، اطاعت کرد و بدون آنکه بداند کجا می رود، حرکت کرد. .8
او از روی ایمان مثل یک بیگانه در سرزمینی که خدا به او وعده داده بود، سرگردان شد و با اسحاق و یعقوب که در آن وعده با او شریک بودند، در خیمه زندگی کرد. .9
ابراهیم چنین کرد، چون در انتظار شهری بود با بنیاد استوار که مهندس و معمارش خداست. .10
از روی ایمان، ساره با وجود اینکه از سن باروری گذشته بود، قدرت تولید نسل یافت، زیرا مطمئن بود که خدا به قول خود وفا می کند .11
و به این سبب از یک مرد، آن هم مردی تقریباً مرده، نسل های بی شماری مثل ستارگان آسمان و یا ریگ های ساحل بحر پدید آمد. .12
تمامی این اشخاص در ایمان مُردند، بدون اینکه صاحب برکات موعود شوند، اما انجام وعده ها را از دور دیده و با خوشی در انتظار آن ها بودند و به این حقیقت شهادت دادند که در این دنیا، مسافر و بیگانه اند. .13
آن ها که خود را بی وطن و بیگانه می دانند واضعاً نشان می دهند که هنوز به دنبال وطنی برای خود می گردند. .14
اگر آن ها هنوز برای زمینی که ترک کرده بودند دلتنگ می بودند، فرصت کافی داشتند که به آنجا مراجعت کنند. .15
اما در عوض می بینیم که آن ها علاقمند مملکتی بهتر ـ یعنی مملکتی آسمانی ـ هستند. به این جهت خدا عار ندارد که خدای آنها خوانده شود، زیرا شهری برای آنها آماده کرده است. .16
از روی ایمان، ابراهیم در وقت آزمایش اسحاق را به عنوان قربانی به خدا تقدیم نمود ـ بلی، این مرد که وعده های خدا را پذیرفته بود، حاضر شد یگانه پسر خود را به خدا تقدیم نماید، .17
با اینکه خدا به او گفته بود نسل او از اسحاق خواهد بود. .18
ابراهیم خاطر جمع بود که خدا قادر است اسحاق را حتی پس از مرگ زنده گرداند. به عبارت دیگر او را به صورت نمونه ای از مردگان باز یافت. .19
ایمان باعث شد که اسحاق یعقوب و عیسو را برکت دهد و از امور آینده سخن گوید. .20
ایمان باعث شد که یعقوب وقتی مشرف به مرگ بود، هر دو پسر یوسف را برکت دهد و در حالی که بر عصای خود تکیه زده بود، خدا را عبادت نماید. .21
از راه ایمان، یوسف در پایان عمر خویش دربارۀ رفتن اسرائیل از مصر سخن گفت و به آنها امر کرد با استخوان های او چه کنند. .22
وقتی موسی متولد شد و والدینش دیدند که او کودک زیبائی بود، آن ها از روی ایمان او را مدت سه ماه در منزل پنهان کردند و از نافرمانی از امر پادشاه نترسیدند. .23
ایمان باعث شد که موسی وقتی به سن بلوغ رسید، از مقام و لقب «پسر دختر فرعون» بودن صرف نظر نموده آن را رد کند .24
و تحمل سختی ها با قوم برگزیدۀ خدا را به لذت های زودگذر گناه ترجیع دهد. .25
رسوایی و خواری به خاطر مسیح را ثروتی بزرگتر از گنج های مصر دانست، زیرا او به اجر عالم آینده چشم دوخته بود. .26
ایمان باعث شد که موسی مصر را ترک کند و از خشم شاه نترسد، زیرا او مانند کسی که خدای نادیده را همیشه در پیش چشمان خود می بیند، ثابت قدم بود. .27
به وسیلۀ ایمان، موسی عید فِصَح را برقرار نمود و خون را پاشید تا فرشتۀ مرگ، اولباری های اسرائیل را نکشد. .28
از راه ایمان بود که قوم اسرائیل از بحیرۀ احمر عبور کرد، چنانکه گویی از زمین خشک می گذرد، اما وقتی مصریان کوشش کردند از آن بگذرند، غرق شدند. .29
ایمان باعث شد که دیوارهای شهر اریحا پس از اینکه قوم اسرائیل هفت روز دور آن گشتند، فرو ریخت. .30
ایمان باعث شد که راحابِ فاحشه بر خلاف مردم سرکشی که کشته شدند نجات یابد، زیرا او از جاسوسان با صلح و سلامتی استقبال نمود. .31
دیگر چه بگویم؟ وقت کافی ندارم که دربارۀ جِدعون، باراق، شَمشون، یِفتاح، داود، و سموئیل و پیامبران سخن گویم. .32
آن ها از راه ایمان، سلطنت ها را برانداختند و عدالت برقرار ساختند و آنچه را که خدا به آن ها وعده داده بود به دست آورند. آن ها دهان شیران را بستند. .33
آتش سوزان را خاموش کردند. از دَمِ شمشیر رهایی یافتند. در عین ضعف و ناتوانی قدرت یافتند. در جنگ شجاع گشتند و لشکریان دشمن را تار و مار نمودند. .34
زنان، مردگان خود را زنده یافتند. دیگران تا سرحد مرگ شکنجه دیدند و آزادی را نپذیرفتند تا آخر به زندگی بهتر نایل شوند. .35
دیگران با سختی های بسیار مانند استهزاها، تازیانه ها و حتی زنجیر و حبس آزموده شدند. .36
سنگسار گردیدند و با اره دو نیم شدند و با شمشیر به قتل رسیدند. آن ها ملبس با پوست گوسفند و بز، آواره و سرگردان بودند و متحمل فقر و تنگدستی و ظلم و جور می شدند. .37
دنیا لیاقت آن ها را نداشت. آن ها در بیابانها و کوهستان ها آواره بودند و در غارها و سوراخ های زمین پنهان می شدند. .38
با اینکه آن ها همه به خاطر ایمان شان مشهور شدند ولی وعده های خدا برای هیچ یک از آن ها کاملاً انجام نیافته بود، .39
زیرا خدا برای ما نقشۀ بهتری داشت و آن اینکه آن ها بدون ما به کمال نرسند. .40

  Hebrews 11/13