← Exodus 19/40 → |
بنی اسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از خروج از مصر به صحرای سینا رسیدند و در دامنۀ کوه سینا خیمه زدند. | .1 |
بنی اسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از خروج از مصر به صحرای سینا رسیدند و در دامنۀ کوه سینا خیمه زدند. | .2 |
موسی به بالای کوه به ملاقات خدا رفت. خداوند از کوه با موسی صحبت کرد و فرمود: «به بنی اسرائیل، اولادۀ یعقوب بگو: | .3 |
شما دیدید که من، خداوند، با مصریان چه کردم و چطور مثل عقابی که چوچه های خود را روی بالهای خود می برد، شما را نزد خود آوردم. | .4 |
حالا اگر شما از من اطاعت کنید و پیمان مرا نگهدارید، در بین تمام اقوام، شما قوم برگزیدۀ من خواهید بود. گرچه تمام روی زمین متعلق به من است، | .5 |
اما شما برای من قوم مقدس و مانند کاهنان برای من خدمت خواهید کرد.» | .6 |
موسی از کوه پائین آمد و تمام رهبران و بزرگان اسرائیل را جمع کرد و آنچه را که خداوند به او فرموده بود به آن ها باز گفت. | .7 |
مردم همگی با یک صدا گفتند: «هرچه خداوند فرموده است، انجام خواهیم داد» و موسی جواب مردم را به خداوند عرض کرد. | .8 |
خداوند به موسی فرمود: «من در ابر غلیظی نزد تو می آیم تا وقتی با تو صحبت می کنم، مردم سخنان مرا بشنوند و از آن ببعد کلام ترا باور کنند.» موسی جواب مردم را به خداوند عرض کرد | .9 |
و خداوند فرمود: «به نزد مردم برو و به آن ها بگو که امروز و فردا خود را برای عبادت طاهر سازند و لباسهای خود را بشویند | .10 |
و پس فردا همه حاضر و آماده باشند، چون در آن روز در برابر چشمان همه بر کوه سینا پائین می شوم. | .11 |
در اطراف کوه حدودی را تعیین کن تا مردم از آن عبور نکنند. به آن ها بگو که از کوه بالا نروند و حتی به آن نزدیک هم نشوند. اگر کسی بر آن پا گذارد کشته خواهد شد. | .12 |
آن شخص باید یا سنگسار شود و یا با تیر به قتل برسد بدون اینکه کسی به او دست بزند. این قانون شامل انسان و حیوان است. اما وقتی شیپور نواخته می شود، می توانند بالای کوه بروند.» | .13 |
موسی از کوه پائین آمد و به مردم گفت که برای عبادت آماده شوند. آن ها لباسهای خود را شستند | .14 |
و موسی به آن ها گفت: «برای پس فردا آماده شوید و در این مدت از نزدیکی با همسران تان خودداری کنید.» | .15 |
صبح روز سوم صدای رعد و برق شنیده شد و ابر غلیظی روی کوه پدید گردید. سپس صدای بسیار بلند شیپور شنیده شد و همه مردمی که در خیمه گاه بودند از ترس به لرزه آمدند. | .16 |
آنگاه موسی مردم را از خیمه گاه بیرون برد و برای ملاقات خدا در دامنۀ کوه ایستادند. | .17 |
تمام کوه سینا با دود پوشیده شد، زیرا خداوند در آتش بر روی کوه نزول فرمود. از کوه دودی بسان دود کوره برخاست و تمام کوه به شدت لرزید. | .18 |
صدای شیپور هر لحظه بلندتر می شد. آنگاه موسی با خدا به صحبت پرداخت و خدا با صدائی همچون رعد به او جواب داد. | .19 |
وقتی خداوند بر قلۀ کوه سینا نزول فرمود، موسی را به آنجا فراخواند و موسی هم به قلۀ کوه بالا رفت | .20 |
و خداوند به او فرمود: «پائین برو و به مردم بگو که از حدود معین تجاوز نکنند و برای دیدن من بالا نیایند. اگر چنین کنند بسیاری از آن ها کشته خواهند شد. | .21 |
حتی کاهنانی هم که به من نزدیک می شوند باید خود را تقدیس کنند. در غیر آن، آن ها را هم مجازات خواهم کرد.» | .22 |
موسی به خداوند عرض کرد: «مردم نمی توانند از کوه بالا بیایند، زیرا تو به من امر کرده ای که کوه را مقدس شمرده حدودی به دور آن تعیین کنم.» | .23 |
خداوند فرمود: «پائین برو و هارون را با خود بیاور. اما کاهنان و مردم نباید از حد خود تجاوز کنند و برای دیدن من بالای کوه بیایند، ورنه مجازات خواهند شد.» | .24 |
موسی پائین رفت و آنچه را که خداوند فرموده بود، به قوم گفت. | .25 |
← Exodus 19/40 → |