2Kings 24/25   

در زمان سلطنت یَهویاقیم، نِبوکدنِزر، پادشاه بابل به یهودا حمله کرد. یَهویاقیم برای سه سال به او جزیه داد و بعد دست به شورش زد. .1
خداوند، قراریکه به انبیای خود فرموده بود، فوج مسلح کلدانیان، ارامیان، موابی های و عمونیان را برای سرکوبی و نابودی یهودا فرستاد. .2
یعنی این حمله بنابر اراده و امر خداوند صورت گرفت و بخاطر گناهانی که منسی مرتکب شد و خون هزاران مردم بیگناه را ریخت و اورشلیم را از خون آن ها پُر کرد. بنابراین خداوند نخواست که او را ببخشد. .3
یعنی این حمله بنابر اراده و امر خداوند صورت گرفت و بخاطر گناهانی که منسی مرتکب شد و خون هزاران مردم بیگناه را ریخت و اورشلیم را از خون آن ها پُر کرد. بنابراین خداوند نخواست که او را ببخشد. .4
بقیه رویدادهای دوران سلطنت یَهویاقیم و کارروائی های او در کتاب تاریخ پادشاهان یهودا ذکر شده اند. .5
بعد از آنکه یَهویاقیم فوت کرد پسرش، یَهویاقیم جانشین او شد. .6
از آن ببعد پادشاه مصر دیگر برای حمله نیامد، زیرا پادشاه بابل جاهائی را که متعلق به مصر بود و از دریای فرات تا وادی مصر وسعت داشت تصرف کرده بود. .7
یهویاکین هجده ساله بود که به سلطنت رسید و مدت سه ماه در اورشلیم پادشاهی کرد. نام مادرش نَحوشطا، دختر اَلناتان و از اهالی اورشلیم بود. .8
او مثل پدر خود با کارهای بد و اعمال زشت خود خداوند را ناراضی ساخت. .9
در دوران سلطنت او سپاه بابل به اورشلیم حمله کرد و آنرا محاصره نمود. .10
در وقت محاصرۀ شهر نبوکدنصر خودش به اورشلیم آمد. .11
یهویاکین خود را همراه با مادر، پسران و مأمورین و همچنان کارکنان قصر شاهی به نبوکدنصر تسلیم کرد. پادشاه بابل در سال هشتم سلطنت خود او را به اسارت برد. .12
پادشاه بابل همه دارائی خزانه های عبادتگاه خداوند و قصر شاهی را با خود برد. قراریکه خداوند پیشگوئی فرموده بود ظروف و آلات طلائی عبادتگاه خداوند را که سلیمان، پادشاه اسرائیل ساخته بود همه را شکست. .13
نبوکدنصر تمام ساکنین اورشلیم را با جنگجویان، مأمورین، صنعتگران و آهنگرانش که جمله ده هزار نفر بودند با خود برد و بغیر از فقیرترین مردم آنجا کس دیگری باقی نماند. .14
او همچنان یهویاکین، مادر، زنها و مأمورین او را با اشخاص با رسوخ قوم از اورشلیم به بابل اسیر برد. .15
برعلاوه، تمام مردان جنگی را که در حدود هفت هزار نفر بودند همراه با یک هزار صنعتگر و آهنگر که در عین حال همگی در فن جنگ با تجربه و آزموده بودند، اسیر گرفت و به بابل فرستاد. .16
پادشاه بابل کاکای یهویاکین، مَتَنِیا را بجای او پادشاه ساخت و نامش را به زدِقیه تبدیل کرد. .17
صدقیا بیست و یک ساله بود که شروع به سلطنت کرد و مدت یازده سال در اورشلیم پادشاه بود. مادرش حموطل نام داشت. او دختر ارمیا و از اهالی لِبنَه بود. .18
او مثل یهویاکین کارهائی کرد که خداوند را از خود ناراضی ساخت. .19
بنابران خداوند چنان خشمگین شد که مردم اورشلیم و یهودا را از حضور خود راند. در همین وقت صدقیا برضد پادشاه بابل شورش کرد. .20

  2Kings 24/25