← 2Chronicles 33/36 → |
مَنَسّی دوازده ساله بود که پادشاه شد و مدت پنجاه و پنج سال در اورشلیم سلطنت کرد. | .1 |
اعمال و کردار او در نظر خداوند زشت بودند. از راه و روش اقوامی که خداوند آن ها را از سر راه قوم اسرائیل دور کرد، پیروی نمود. | .2 |
معابد بالای تپه ها را که پدرش، حزقیا ویران نموده بود، دوباره آباد کرد. برای بَعل قربانگاه و همچنین بتهای اَشیره را ساخت. ستارگان آسمان را پرستش و سجده کرد. | .3 |
قربانگاه بت پرستان را در هر دو حویلی عبادتگاه خداوند برای پرستش آفتاب، مهتاب و ستارگان آباد کرد، یعنی در همان جائی که خداوند فرموده بود: «نام من در اورشلیم تا به ابد بماند.» | .4 |
قربانگاه بت پرستان را در هر دو حویلی عبادتگاه خداوند برای پرستش آفتاب، مهتاب و ستارگان آباد کرد، یعنی در همان جائی که خداوند فرموده بود: «نام من در اورشلیم تا به ابد بماند.» | .5 |
مَنَسّی پسران خود را در وادی بن هِنوم از آتش گذرانید. او فالبینی، افسونگری و جادوگری می کرد و با احضار کنندگان ارواح و جادوگران سر و کار داشت. مَنَسّی در نظر خداوند شرارت بسیار ورزیده، خشم او را برافروخت. | .6 |
خداوند به داود و پسرش، سلیمان فرموده بود: «در همین خانه و در اورشلیم که من آنرا از بین تمام شهرهای قبایل اسرائیل برگزیده ام، نام خود را برای همیشه می گذارم. اگر قوم اسرائیل همه احکام، اوامر و فرایض مرا که بوسیلۀ موسی به آن ها داده ام، بجا آورند، هرگز نمی گذارم که پای شان از این سرزمینی که به پدران شان بخشیده ام، بیرون شود.» | .7 |
خداوند به داود و پسرش، سلیمان فرموده بود: «در همین خانه و در اورشلیم که من آنرا از بین تمام شهرهای قبایل اسرائیل برگزیده ام، نام خود را برای همیشه می گذارم. اگر قوم اسرائیل همه احکام، اوامر و فرایض مرا که بوسیلۀ موسی به آن ها داده ام، بجا آورند، هرگز نمی گذارم که پای شان از این سرزمینی که به پدران شان بخشیده ام، بیرون شود.» | .8 |
اما مَنَسّی در همان جایگاه مقدس، یعنی عبادتگاه خداوند، بتهائی را که ساخته بود، قرار داد. او قوم یَهُودا و ساکنین اورشلیم را گمراه ساخت و در نتیجه اعمال و رفتار شان بدتر از شرارت اقوامی شدند که خداوند آن ها را از سر راه قوم اسرائیل محو کرده بود. | .9 |
خداوند به مَنَسّی و مردم او اخطار داد، اما آن ها گوش ندادند، | .10 |
بنابران، خداوند لشکر پادشاه آشور را به مقابل شان فرستاد. آن ها مَنَسّی را با چنگک ها دستگیر کردند و بزنجیر برنجی بستند و به بابل بردند. | .11 |
بالاخره مَنَسّی در تنگی و ناتوانی خود خداوند، خدای خود را طلب نمود و به حضور خدای اجداد خود بسیار فروتن گردید. | .12 |
چون به حضور خدا دعا کرد، او را اجابت نمود، التماس او را شنید و او را دوباره به اورشلیم و سلطنتش برگرداند. آنوقت مَنَسّی دانست که خداوند، او خدا است. | .13 |
مَنَسّی بعداً دیوار خارجی شهر داود را از غرب جیحون، در وادی تا دهن دروازۀ ماهی آباد کرد. همچنین دیوار بسیار بلندی به دورادور شهر عوفل ساخت و در هر شهر مستحکم یَهُودا فرماندهان نظامی را گماشت. | .14 |
خدایان بیگانه و بُت را از عبادتگاه خداوند بیرون کرد و همه قربانگاه هائی را که ساخته بود، از اورشلیم، از سر کوهی که بر آن عبادتگاه خداوند واقع بود، ویران ساخت و سنگ و خاک آنرا در بیرون شهر انداخت. | .15 |
قربانگاه خداوند را دوباره آباد کرد و قربانی های صلح و سلامتی و شکرانگی بر آن تقدیم نمود. به مردم یَهُودا امر کرد که خداوند، خدای اسرائیل را بپرستند. | .16 |
اما مردم بازهم در معابد بالای تپه ها قربانی می کردند، مگر فقط برای خداوند، خدای خود. | .17 |
بقیۀ وقایع دوران سلطنت مَنَسّی، دعای او بدربار خداوند و سخنانی را که پیغمبران بنام خداوند، خدای اسرائیل به او گفته بودند، همه در کتاب تاریخ پادشاهان اسرائیل نوشته شده اند. | .18 |
همچنان مناجات او، ایجاب توبۀ او از جانب خداوند، گناهان و نافرمانی او و جاهائی که در آن ها معابد بلند را ساخت و اَشیره و بتها را، پیش از آنکه توبه کند، قرار داد، همگی در کتاب تاریخ پیغمبران ثبت اند. | .19 |
وقتی مَنَسّی فوت کرد او را در قصر خودش بخاک سپردند و پسرش، آمون جانشین او شد. | .20 |
آمون در سن بیست و دو سالگی به سلطنت رسید و مدت دو سال در اورشلیم پادشاهی کرد. | .21 |
او مثل پدر خود، مَنَسّی دست به کارهای زشتی زد که خداوند از او ناراضی شد. برای بتهائی که پدرش ساخته بود قربانی کرد و آن ها را پرستید. | .22 |
برعکس پدر خود که از گناهان خود بحضور خداوند توبه کرد، او همچنان مغرور بود و توبه نکرد و بیش از پیش گناه ورزید. | .23 |
بعد مأمورینش برضد او توطئه کردند و در قصر خودش او را کشتند. | .24 |
اما مردم کشور همه کسانی را که در قتل آمون پادشاه دست داشتند، بقتل رساندند و پسرش، یوشیا بجای او پادشاه شد. | .25 |
← 2Chronicles 33/36 → |