← 1Chronicles 17/29 → |
روزی داود در قصر خود نشسته بود و به ناتان نبی گفت: «ببین، من در این قصری که از چوب سرو ساخته شده است زندگی می کنم، اما صندوق پیمان خداوند در زیر خیمه قرار دارد.» | .1 |
ناتان در جواب او گفت: «اختیار به دست خودت است، هرچه می خواهی بکن، خداوند همراهت باشد!» | .2 |
اما در همان شب خداوند به ناتان فرمود: | .3 |
«برو به داود بگو که خداوند چنین می فرماید: «خانه ای برای سکونت من نساز، | .4 |
زیرا از روزیکه مردم اسرائیل را از مصر بیرون آوردم در خیمه ای که از یک جا به جای دیگری نقل داده می شد، بسر برده ام و در خانه ای سکونت نکرده ام. | .5 |
به همه جا با قوم اسرائیل رفته ام، اما به هیچیک از پیشوایان شان که من آن ها را برای رهبری شان تعیین نمودم، شکایت نکرده ام که چرا خانه ای از چوب سرو برای من نساخته اند.» | .6 |
حالا به بنده ام داود بگو که خداوند قادر مطلق می فرماید: «من ترا که چوپان ساده ای بیش نبودی، آوردم و بعنوان پادشاه قوم برگزیدۀ خود، اسرائیل انتخاب کردم. | .7 |
به هر جائی که رفتی با تو بودم. همه دشمنانت را از سر راهت از بین بردم. حالا نام ترا مثل نام بزرگترین شخصیت های جهان می سازم. | .8 |
برای قوم برگزیدۀ خود، اسرائیل جائی را تعیین می کنم که وطن و مُلک همیشگی شان باشد و هیچ کسی نتواند آرامی آن ها را برهم بزند. به مردمان شریر اجازه نمی دهم که آن ها را مثل سابق خوار و حقیر سازند. | .9 |
مثل آن روزهای که من داوران را بر قوم برگزیدۀ خود، اسرائیل تعیین کردم، تمامی دشمنانت را مغلوب تو می سازم و به تو می گویم که من، خداوند خانه ای برای تو بنا می کنم. | .10 |
وقتیکه عمرت بسر برسد و با پدرانت بپیوندی، یکی از اولاده ات را پادشاه می سازم و سلطنت او را برقرار می کنم. | .11 |
او برای من خانه ای بنا می کند و من تاج و تخت او را استوار و ابدی می سازم. | .12 |
من پدر او و او پسر من خواهد بود. محبت و شفقت خود را از او دریغ نمی کنم، طوریکه از شائول دریغ کردم و او را از پادشاهی خلع نمودم. | .13 |
زمام اختیار مردم و سلطنت خود را به دست او می دهم و پادشاهی او ابدی و جاودانی می باشد.»» | .14 |
ناتان همۀ آنچه را که خداوند در رؤیا به او فرموده بود، برای داود بیان کرد. | .15 |
بعد داود بداخل خیمه رفت و بحضور خداوند زانو زد و گفت: «ای خداوند، خدای من، من کیستم و خانوادۀ من چیست که مرا به این مقام رساندی؟ | .16 |
من ارزش این چیزهای فوق العاده را که تا بحال در حق من کردی، ندارم، اما تو باز هم وعده های عالیتر آینده را به من دادی که خانواده و اولادۀ من هم شامل آن وعده ها می باشند. ای خداوند، خدای من! | .17 |
زیادتر از این چه گفته می توانم؟ این بنده ات چه کسی است که تو او را به چنین افتخاراتی نایل ساختی؟ | .18 |
ای خداوند، خدای من تو به رضا و میل خود این وعده های عالی را به من دادی. | .19 |
ای خداوند، تو مثل و مانند نداری. ما می دانیم و بگوش خود شنیده ایم که بغیر از تو خدایی نیست. | .20 |
هیچ قوم دیگری به پایۀ قوم اسرائیل نمی رسد و یگانه قومی است که تو او را از مصر نجات دادی و برای خود برگزیدی. با معجزات حیرت انگیز، نام خود را بزرگ و مشهور ساختی. و بخاطر اینکه راه را برای خروج قوم اسرائیل از مصر هموار سازی اقوام زیادی را از بین بردی. | .21 |
و قوم اسرائیل را برای همیشه از آن خود ساختی و تو ای خداوند، خدای شان شدی. | .22 |
حالا ای خداوند، امیدوارم آن وعده هائی که به بنده ات و به خانواده اش دادی استوار و ابدی باقی بمانند و همگی عملی گردند؛ | .23 |
تا نام مقدس تو مشهور شود و جلال و عظمت ابدی یابد و همه بگویند: «خداوند قادر مطلق، خدای اسرائیل، واقعاً خدای اسرائیل است» و خانوادۀ بنده ات همیشه فرمانروای قوم اسرائیل باشد، | .24 |
زیرا تو ای خدای من، بوضوح به من فرمودی که اولادۀ مرا پادشاه می سازی، بنابران، به بنده ات جرأت بخشیدی که برای عرض دعا بدربارت رو کند. | .25 |
حالا ای خداوند، تو خدا هستی و تو این وعده ها را به بنده ات دادی. | .26 |
پس می خواهم که برضای خود خانوادۀ این بنده ات را برکت بدهی تا همیشه خدمتگزاران صادق تو باشند و چون برکت می دهی، دعا می کنم که برکت تو ابدی و جاودانی باشد.» | .27 |
← 1Chronicles 17/29 → |